murdererفصل²
murdererفصل²
پارت¹
...
از ماشین پیاده شدم کلی خبرنگار و عکاس دورم بودن
خبرنگار:خانم ات نظرتون درباره قتل های یهویی هفته پیش چیه؟
+به زودی قاتل پیدا میکنیم
رفتم داخل
لونا:ات نگاه کن این قاتل ها همین امروز اتفاق افتاده تو زندان انگلیس
+خوب ربطش چیه؟
لونا:اه ات نگاه هرقتلی که داریم برسی میکنیم از ۱۲ کشور متفاوت هر قتلی هم همون تو همون ساعت اتفاق افتاده عجیب نیست؟
+یعنی باید بریم انگلیس
لونا:فکر کنم
+بليط اینا رو آماده کن من میرم
سرشو به نشونه باشه تکون داد
رفتم تو دفتر کارم به عکس خودم و جیمین نگاه کردم چندسال گذشته من باید فراموشش کنم آره اون یه قاتله..
فردا"
از پنجره هواپیما آسمون تماشا میکردم
جی ووک:چطوری خانم ات؟
+جی ووک الان سر به سرم نذار حوصله ندارم
لبخندی بهم زد
جی ووک:ببخشید بچه جون
+یاااا جی ووک
خندید
جی ووک:وقتی اعصبانی میشی بامزه میشی
تنه ای بهش زدم
رسیدیم
+شما دوتا برید هتل من میرم زندان برسی کنم
لونا:مطمعنی کمک نمیخوای
+هوم
ماشین گرفتم رفتم به زندان
همه بهم خوش آمد گفتن
+اینجا چندتا زندانی دارید؟
رئیس'ز:حدود پونصد و چهارصد هزار
+پرونده همشون میخوام
رئیس'ز:بله من میرم اطلاع بدم براتون پروند هارو بیارن
لبخندی زدم
یهو یه کسی بهم تنه زد و از برگه ای افتاد
+هی آقا آقا
اهمیتی بهم نداد رفت برگه رو برداشتم و بازش کردم
...
دختر باهوشی هستی ولی پرونده زندانی ها هیچ بدردت نمیخوره بهتره یکم بیشتر فکر کنی
راهنمایی ¹:اون قاتل اصلی نیست فقد فرمانش میده
...
یعنی چی..
برگه مچاله کردم گذاشتم تو کیفم
رئیس'ز:چیزی شده؟
+من پرونده هارو نمیخوام ممنون من میرم
رئیس'ز:برای چی خانم؟
+شاید فردا برگشتم ببخشید
از زندان رفتم بیرون و رفتم هتل
رفتم داخل اتاقم درو بستم نشستم قرص سردردم خوردم یکم نشستم با خودم فکر کردم
...
فصل²
پارت¹
حمايت؟
چطور بود؟(میدونم دیر گذاشتم چون خیلی امتحان داشتم و نمیتونستم فیک بذارم)
پارت¹
...
از ماشین پیاده شدم کلی خبرنگار و عکاس دورم بودن
خبرنگار:خانم ات نظرتون درباره قتل های یهویی هفته پیش چیه؟
+به زودی قاتل پیدا میکنیم
رفتم داخل
لونا:ات نگاه کن این قاتل ها همین امروز اتفاق افتاده تو زندان انگلیس
+خوب ربطش چیه؟
لونا:اه ات نگاه هرقتلی که داریم برسی میکنیم از ۱۲ کشور متفاوت هر قتلی هم همون تو همون ساعت اتفاق افتاده عجیب نیست؟
+یعنی باید بریم انگلیس
لونا:فکر کنم
+بليط اینا رو آماده کن من میرم
سرشو به نشونه باشه تکون داد
رفتم تو دفتر کارم به عکس خودم و جیمین نگاه کردم چندسال گذشته من باید فراموشش کنم آره اون یه قاتله..
فردا"
از پنجره هواپیما آسمون تماشا میکردم
جی ووک:چطوری خانم ات؟
+جی ووک الان سر به سرم نذار حوصله ندارم
لبخندی بهم زد
جی ووک:ببخشید بچه جون
+یاااا جی ووک
خندید
جی ووک:وقتی اعصبانی میشی بامزه میشی
تنه ای بهش زدم
رسیدیم
+شما دوتا برید هتل من میرم زندان برسی کنم
لونا:مطمعنی کمک نمیخوای
+هوم
ماشین گرفتم رفتم به زندان
همه بهم خوش آمد گفتن
+اینجا چندتا زندانی دارید؟
رئیس'ز:حدود پونصد و چهارصد هزار
+پرونده همشون میخوام
رئیس'ز:بله من میرم اطلاع بدم براتون پروند هارو بیارن
لبخندی زدم
یهو یه کسی بهم تنه زد و از برگه ای افتاد
+هی آقا آقا
اهمیتی بهم نداد رفت برگه رو برداشتم و بازش کردم
...
دختر باهوشی هستی ولی پرونده زندانی ها هیچ بدردت نمیخوره بهتره یکم بیشتر فکر کنی
راهنمایی ¹:اون قاتل اصلی نیست فقد فرمانش میده
...
یعنی چی..
برگه مچاله کردم گذاشتم تو کیفم
رئیس'ز:چیزی شده؟
+من پرونده هارو نمیخوام ممنون من میرم
رئیس'ز:برای چی خانم؟
+شاید فردا برگشتم ببخشید
از زندان رفتم بیرون و رفتم هتل
رفتم داخل اتاقم درو بستم نشستم قرص سردردم خوردم یکم نشستم با خودم فکر کردم
...
فصل²
پارت¹
حمايت؟
چطور بود؟(میدونم دیر گذاشتم چون خیلی امتحان داشتم و نمیتونستم فیک بذارم)
۸.۰k
۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.