«عروسک خیمه شب بازی»
«عروسک خیمه شب بازی»
پارت: ۳۵
#ا/ت
با گیجی اروم چشمامو باز کردم
تار میدیدم
چند بار پلک زدم تا اوکی شد
اینجا کجا بود؟
چشمامو روهم فشار دادم
با یاد آوری فرار و شب برفی و اون مرده سریع چشمام باز شد
دستمو رو شکمم گذاشتم
میتونستم حسش کنم..!
حس میکردم سالمه
بچه ی من قوی بود ، درست برعکس من
برعکس مادرش
بینیمو کشیدم بالا
سرما خورده بودم....
اروم پتو رو زدم و نشستم
با دیدم اینکه لباسای تنم با لباسای راحتی عوض شده وحشت کردم
حتما اون پسره عوض کرد
حتی فکرشم حالمو بد میکرد
چشمامو روهم فشار دادم و
آب دهنمو قورت دادم
پارت: ۳۵
#ا/ت
با گیجی اروم چشمامو باز کردم
تار میدیدم
چند بار پلک زدم تا اوکی شد
اینجا کجا بود؟
چشمامو روهم فشار دادم
با یاد آوری فرار و شب برفی و اون مرده سریع چشمام باز شد
دستمو رو شکمم گذاشتم
میتونستم حسش کنم..!
حس میکردم سالمه
بچه ی من قوی بود ، درست برعکس من
برعکس مادرش
بینیمو کشیدم بالا
سرما خورده بودم....
اروم پتو رو زدم و نشستم
با دیدم اینکه لباسای تنم با لباسای راحتی عوض شده وحشت کردم
حتما اون پسره عوض کرد
حتی فکرشم حالمو بد میکرد
چشمامو روهم فشار دادم و
آب دهنمو قورت دادم
۸۰۷
۰۹ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.