پارت ششم
عشق زیبا (𝚜𝚌𝚑𝚘𝚗𝚎 𝙻𝚒𝚎𝚋𝚎)
از زبان جیمین
دور میز جمع شدیم و سفارش دادیم برامون شراب بیارن و نشستیم با بچه ها صحبت کردن که یه دختری آشنا دیدم....
از زبان ا/ت
رفتم دستشویی استرس داشتم بهم تجاوز کنن چون تا حالا بار نیومده بودم تو این فکر بودم و موهامو درست کردم و از دستشویی خارج شدم تو را اون ۷ پسر رو که دیدم تعجب کردم جیمین توشون بود معلومه بی تی اس ولی چجوری اومدن تو مشکل براشون پیش نمیاد اصن به من چه رفتم پیش هه جی و بهش گفتم اهمیت نداد بدجور مست بود داشتم فکر میکردم که ججوری تلافی کنم اون بغل تو مطب رو ( تو مغز ا/ت: خب برم شراب بریزم رو لباس تا کثیف نه نه حالا اینو داشته باشم یه دونی دیگه فهمیدم برم بپرم بغلش بگم دوست پسر عزیزم نه وللش همون شراب خوبه . پایان مغز ا/ت) رفتم سمتش و شراب و برداشتم همین که میخواستم بریزم پام پیچ خورد و نزدیک بود بیفتم زمین که یکی گرفتم از ترس چشم هامو بسته بودم وقتی باز کردم......
از زبان جیمین
یه دختر اومد سمتم ا/ت بود که تو مطب دیدمش پاش پیچ خورد سریع گرفتمش چشام هاش بسته بود وقتی باز کرد یدفعه قلبم تند زد خودشو جمع کردو ازم تشکر کرد و رفت تعجب کردم معنی این کارش چی بود
از زبان ا/ت
چشام هامو باز کردم جیمین بود چشماش خمار کننده بود سریع خودم رو جمع کردم و تشکر کردم به خودم لعنت فرستادم خیر سرم میخواستم تلافی کنم تو این فکرا بودم که یدفعه سمت دیوار رفتم تاریک بود نمیدیم کیه نفساش به گردنم میخورد گفت: ( یارو با این علامت $) $ آه بیبی خعلی خوبی امشب بهم حال میده باهات + ولم کن لطفا کاری باهام نداشته باش . و هیع دست میزد به رون های لختم بغلم کرد و برد یکی از اتاق ها درخواست کمک میکردم اما کسی نمیفهمید. گفت : $ بیبی کسی صداتو نمیفهمه پس بهتر تلاش نکنی + عوضی ولم کن $ آههه بیبی گرل خوبی باش دیگه😈 + ولم کن لطفا $ نمیشه چون میخوام حال کنم . انداختم رو مبل و روم خیمه زد داشت کیس مارک میزاشت
+ هق..... ولم کن . همینطور گریه میکردی و داد میزدی .....
از زبان جیمین
یدفعه چشمم به دوست ا/ت خورد اما خودش پیشش نبود نگران شدم اینجا هم جای
خطرناکی هس برا یه دختر رفتم پیش دوستش گفتم :
_ ا/ت رو ندیدی ¥ مگه میشه تو نبود . با این حرفش بیشتر نگران شدم ازش دور شدم و رفتم سمت اتاق های بار صدای داد میومد از یکی از اتاق ها کمک میخواست سریع رفتم سمت اون اتاق یه پسری بود و ا/ت پسر رو بلند کردم و زدمش کنار بدبخت فرار کرد ا/ت رو بلند کردم ....
۳۰ کامنت ۳۰ لایک = پارت بعدی ❣❤🥺
از زبان جیمین
دور میز جمع شدیم و سفارش دادیم برامون شراب بیارن و نشستیم با بچه ها صحبت کردن که یه دختری آشنا دیدم....
از زبان ا/ت
رفتم دستشویی استرس داشتم بهم تجاوز کنن چون تا حالا بار نیومده بودم تو این فکر بودم و موهامو درست کردم و از دستشویی خارج شدم تو را اون ۷ پسر رو که دیدم تعجب کردم جیمین توشون بود معلومه بی تی اس ولی چجوری اومدن تو مشکل براشون پیش نمیاد اصن به من چه رفتم پیش هه جی و بهش گفتم اهمیت نداد بدجور مست بود داشتم فکر میکردم که ججوری تلافی کنم اون بغل تو مطب رو ( تو مغز ا/ت: خب برم شراب بریزم رو لباس تا کثیف نه نه حالا اینو داشته باشم یه دونی دیگه فهمیدم برم بپرم بغلش بگم دوست پسر عزیزم نه وللش همون شراب خوبه . پایان مغز ا/ت) رفتم سمتش و شراب و برداشتم همین که میخواستم بریزم پام پیچ خورد و نزدیک بود بیفتم زمین که یکی گرفتم از ترس چشم هامو بسته بودم وقتی باز کردم......
از زبان جیمین
یه دختر اومد سمتم ا/ت بود که تو مطب دیدمش پاش پیچ خورد سریع گرفتمش چشام هاش بسته بود وقتی باز کرد یدفعه قلبم تند زد خودشو جمع کردو ازم تشکر کرد و رفت تعجب کردم معنی این کارش چی بود
از زبان ا/ت
چشام هامو باز کردم جیمین بود چشماش خمار کننده بود سریع خودم رو جمع کردم و تشکر کردم به خودم لعنت فرستادم خیر سرم میخواستم تلافی کنم تو این فکرا بودم که یدفعه سمت دیوار رفتم تاریک بود نمیدیم کیه نفساش به گردنم میخورد گفت: ( یارو با این علامت $) $ آه بیبی خعلی خوبی امشب بهم حال میده باهات + ولم کن لطفا کاری باهام نداشته باش . و هیع دست میزد به رون های لختم بغلم کرد و برد یکی از اتاق ها درخواست کمک میکردم اما کسی نمیفهمید. گفت : $ بیبی کسی صداتو نمیفهمه پس بهتر تلاش نکنی + عوضی ولم کن $ آههه بیبی گرل خوبی باش دیگه😈 + ولم کن لطفا $ نمیشه چون میخوام حال کنم . انداختم رو مبل و روم خیمه زد داشت کیس مارک میزاشت
+ هق..... ولم کن . همینطور گریه میکردی و داد میزدی .....
از زبان جیمین
یدفعه چشمم به دوست ا/ت خورد اما خودش پیشش نبود نگران شدم اینجا هم جای
خطرناکی هس برا یه دختر رفتم پیش دوستش گفتم :
_ ا/ت رو ندیدی ¥ مگه میشه تو نبود . با این حرفش بیشتر نگران شدم ازش دور شدم و رفتم سمت اتاق های بار صدای داد میومد از یکی از اتاق ها کمک میخواست سریع رفتم سمت اون اتاق یه پسری بود و ا/ت پسر رو بلند کردم و زدمش کنار بدبخت فرار کرد ا/ت رو بلند کردم ....
۳۰ کامنت ۳۰ لایک = پارت بعدی ❣❤🥺
۲۹.۲k
۱۷ آبان ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.