پارت ۱
ویو لیا
ساعت تغریبا ۳ بود و زنگ دوم مدرسه خورده بود
وارد مدرسه شدم همه با تعجب نگام میکردن آخه من همیشه زود میومدم بهشون توجه نکردم
رفتم سر کلاس جای خودم نشستم هنسفری مو از توی کیفم برداشتم
آهنگو پلی کردم
چند دقیقه ای بود داشتم به اهنگ گوش میدادم
که یهو
تهیونگ قلدر مدرسه ازم کش رفت
علامت تهیونگ _
علامت لیا +
+ پسش بده
_ نمیدم
+ گفتم پسش بده( با داد)
_ هی خانوم کوچولو حوس مردن کردی سر من داد میزنی
+ آره ، اصن به توچه حوس مردن کردم( با داد)
_ دختره هرزه ...
ویو لیا
داشت بهم میگفت هرزه که بهش سیلی زدم
+ هرزه مادرته که پسری مثل تو داره
ویو لیا
کیفمو برداشتم از مدرسه اومدم بیرون
الان نمیتونستم برم خونه قطعا همه سوال پیچم میکردن رفتم خونهی خواهرناتنیم
علامت سجین ×
+ سلام اونی
× سلام عزیزم خیلی وقته ندیدمت بیا داخل
+ ممنون
× راستی لیا مگه نباید الان مدرسه باشی
+ خوب راستش ...
دیروز بابا ازم خواست بزور با کسی که نمیشناسم ازدواج کنم
× چیییییی من نمیزارم یعنی چه هر کاری دلش میخواد با ما میکنه
این از ازدواج اجباری من اینم تو ..
+ سجینا
گفت اگه قبول نکنم از خونه میندازتم بیرون
× اشکال نداره
+ چیرو اشکال نداره
× خوب من ی فکری دارم
+ چه فکری
×پس اندازی رو که پدر خودت برات جمع کرده بود رو یادته
+ آره
× اون پیش منه
با اون پول خیلی زیاده
برای همین میتونی هرچی که لازم داری بخری
و تا اون موقعه که خونه بخری پیش من
جونگ سوک زندگی می کنی
+ چرا اون پول دست توعه
× چون مادرت اون پولو داد به من چون میدونست این اتفاق ی روزی میو فته،
حالا نگفتی چرا مدرسه نرفتی
+ چون به قلدر مدرسمون سیلی زدم
× او مای گاد چقدر شجاع شدی
+ دیگه دیگه ، حالا ناهار چی درست کردی من گشنمه
× تو همیشه گوشنته
خوب اینم از فیک جدیدمون
شرط برای پارت بعدی
۱۰ لایک
۱۰ کامنت
ساعت تغریبا ۳ بود و زنگ دوم مدرسه خورده بود
وارد مدرسه شدم همه با تعجب نگام میکردن آخه من همیشه زود میومدم بهشون توجه نکردم
رفتم سر کلاس جای خودم نشستم هنسفری مو از توی کیفم برداشتم
آهنگو پلی کردم
چند دقیقه ای بود داشتم به اهنگ گوش میدادم
که یهو
تهیونگ قلدر مدرسه ازم کش رفت
علامت تهیونگ _
علامت لیا +
+ پسش بده
_ نمیدم
+ گفتم پسش بده( با داد)
_ هی خانوم کوچولو حوس مردن کردی سر من داد میزنی
+ آره ، اصن به توچه حوس مردن کردم( با داد)
_ دختره هرزه ...
ویو لیا
داشت بهم میگفت هرزه که بهش سیلی زدم
+ هرزه مادرته که پسری مثل تو داره
ویو لیا
کیفمو برداشتم از مدرسه اومدم بیرون
الان نمیتونستم برم خونه قطعا همه سوال پیچم میکردن رفتم خونهی خواهرناتنیم
علامت سجین ×
+ سلام اونی
× سلام عزیزم خیلی وقته ندیدمت بیا داخل
+ ممنون
× راستی لیا مگه نباید الان مدرسه باشی
+ خوب راستش ...
دیروز بابا ازم خواست بزور با کسی که نمیشناسم ازدواج کنم
× چیییییی من نمیزارم یعنی چه هر کاری دلش میخواد با ما میکنه
این از ازدواج اجباری من اینم تو ..
+ سجینا
گفت اگه قبول نکنم از خونه میندازتم بیرون
× اشکال نداره
+ چیرو اشکال نداره
× خوب من ی فکری دارم
+ چه فکری
×پس اندازی رو که پدر خودت برات جمع کرده بود رو یادته
+ آره
× اون پیش منه
با اون پول خیلی زیاده
برای همین میتونی هرچی که لازم داری بخری
و تا اون موقعه که خونه بخری پیش من
جونگ سوک زندگی می کنی
+ چرا اون پول دست توعه
× چون مادرت اون پولو داد به من چون میدونست این اتفاق ی روزی میو فته،
حالا نگفتی چرا مدرسه نرفتی
+ چون به قلدر مدرسمون سیلی زدم
× او مای گاد چقدر شجاع شدی
+ دیگه دیگه ، حالا ناهار چی درست کردی من گشنمه
× تو همیشه گوشنته
خوب اینم از فیک جدیدمون
شرط برای پارت بعدی
۱۰ لایک
۱۰ کامنت
۴.۳k
۱۱ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.