پارت اول
طبق عادت همیشگی با اون کابوس از خواب پریدم عرق کرده بودم ساعتو نگاه کردم ۷ بود از تخت اومدم بیرون و رفتم دست و صورتمو شستم رفتم آشپزخونه تا غذای جه یون رو آماده کنم اره جه یون پسر بچه ۴سالم بود شیر رو گذاشتم گرم بشه و رفتم تا میوه هارو خورد کنم اره یک وعده سالم وقتی اماده شد رفتم تا که یون رو بیدار کنم در اتاقشو باز کردم دیدم خیلی کیوت و گوگولی زیر پتو رفته رفتم گونشو بوسیدم و دم گوشش گفتم کیوتچه بیدار شو اره همیشه کیوتچه صداش میکردم چون قشنگ شبیه پدرش بود آه بازم یاد اون مرد عوضی افتادم( منظورم کوک هست ولی خو این فیک هست و ناراحت نشین کوک کامل ترین مرد رو زمینه)هر موقع که جه یون میبینم فک میکنم دارم کوک رو میبینم توی فکر فرو رفته بودم که با کشیدن شدن لپم توسط جه یون به خودم اومدم
جه یون: ماما دالی به چی فک میتونی( لحن بچگونه)
میسو: هیچی عزیزم بیا بریم صبحونه بخوریم
جه یون: اخجون ( کلا بچمون شکمو هستش😂)
رفتیم و غذای جه یون رو دادم و خودمم خوردم
خو واسه پارت اول بسه اگه حمایت شده ادامه میدم
شرطا
خو چون پارت اول شرط نداره ولی اگه حمایت نکنین نمیذارم
جه یون: ماما دالی به چی فک میتونی( لحن بچگونه)
میسو: هیچی عزیزم بیا بریم صبحونه بخوریم
جه یون: اخجون ( کلا بچمون شکمو هستش😂)
رفتیم و غذای جه یون رو دادم و خودمم خوردم
خو واسه پارت اول بسه اگه حمایت شده ادامه میدم
شرطا
خو چون پارت اول شرط نداره ولی اگه حمایت نکنین نمیذارم
۳۹.۹k
۱۲ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.