عشق در پیست *پارت17
ویو ا/ت:
طبق گفته ی تهیونگ پارتی که قراره شب بریم پارتی یکی از دوستاشون هست که اسمش لی دایونه ..برام عجیب بود من تاحالا هیچی درموردش از تهیونگ و پسرا نشنیدم ولی یهویی قراره بریم پارتیش..
پرش زمانی به ساعت 6:30
رفتم یه دوش30 مینی گرفتم..موهامو خشک کردم و گوجه ای بستم و یه آرایش لایت کیوت کردم و یه لباس مشکی که سرشونه اش باز بود وتا بالای رونم بود پوشیدم ..من چون بدن خوش فرمی دارم بیشتر وقتا لباس باز میپوشم...
به ساعت نگاه کردم ساعت 7:45 دقیقه بود پس رفتم پایین تا ته بیاد..
ویوته:
دایون یکی از دوستای نزدیکمه که از دبیرستان باهم دوستیم اون حس بیشتر از یه دوست بهم داشت ولی من اونو فقط به عنوان دوست پذیرفتم و اونم قبول کرد و امروزم تولدشه و یه پارتی بزرگ گرفته ..نزدیکای ساعت 8 به خونه رسیدم از اونجایی که استایلم خوب بود نیازی به عوض کردن لباسم نداشتم ..رفتم خونه که با ا/ت مواجه شدم خیلی خوشگل شده بود ولی لباسش باز بود که باعث شد تحریک بشم بدنش خیلی خوب بود لعنتی...
ا/ت:ته اومدی دیرمون شد بیا بریم
ته:بیب لباست بازه برو عوضش کن *جدی
ا/ت:عشقم یه شبه دیگه قول میدم وقتی برگشتیم برات جبران میکنم*چشمک
ته:(لباشو بازبونش خیس میکنه و خمار به ا/ت زل میزنه)امیدوارم به قولت عمل کنی رز مشکیم..
ا/ت:قول میدم حالا بیا بریم
ویو ا/ت:
دست تهیونگ از اول راه تا برسیم روی رونم بود و بهم گفت که تو پارتی ازکنارش دور نشم و زیاد مست نکنم..بلاخره رسیدمم و به داخل سالن حرکت کردیم خیلی شلوع بود ولی یه دختر تهیونگ رو بقل کرد و تهیونگم متقابل بغل کرد..فشار چیه دارم میخندم..بعد منم میا رو پیدا کردم که پیش جیهوپ بود رفتم پیشش نشستم تهیونگم داشت با دختره دایون میگفت و میخندید کلا منو فراموش کرده بود ..جیهوپ گفتش که بقیه پسرا تو ماموریتن و فقط جیهوپ اومده از باندشون ..
ا/ت:میا میبینی تهیونگ وقتی اون دخترو دید کلا منو فراموش کرد تو خونه بهم گفت از کنارش دورنشم ولی الان میز کناریشون نشستم ولی حالیش نیست
میا:ا/ت حق داری یکم زیاده روی میکنه
ا/ت:دارم براش
داشتیم با میا حرف میزدیم یه پسر اومد سمتم بهم پیشنهاد رقص بده ولی به جای تهیونگ جیهوپ پسره رو ازم دور کرد خیلی دلم شکست بغض کردم واسه همین به بهانه ی ترمیم آرایشم رفتم دسشویی یه آبی به دستو صورتم زدم و آرایشمو ترمیم کردم..داشتم میرفتم سمت میزمون با چیزی که دیدم اشکام از چشام جاری میشد تهیونگ داشت اون دختره رو میبوسید..میا و جیهوپ تا منو دیدن رد چشممو دنبال کردن که باصحنه مواجه شدن ..خیلی حالم داغون بود میا خواست بیاد دنبالم ولی با تمام توان دوییدم تا کسی نیاد کنارمم ..داشتم میدوییدمو گریه میکردم نمیدونستم کجا میرم فقط بی هدف میدوییدم تا از اونجا دور بشم...
ویو ته:
منو دایون داشتیم ازخاطرات دبیرستان تا الانمونو مرور میکردیم ولی اصن حواسم به ا/ت نبود ...داشتیم همینطوری حرف میزدیم که فاصله دایون نسبت به صورتم خیلی کم شد و شروع کرد به بوسیدن من خیلی شک شده بودم وقتی به خودم اومدم دیدم میا رفت دنبال ا/ت و جیهوپ تاسف بار نگام میکرد با عصبانیت به دایون نگاه کردم ..
ته:چه غلطی کردی
دایون:من من فقط
به حرفاش گوش نکردم و رفتم دنبال ا/ت...
اسلاید 2 لباس ا/ت
با حمایتتون کلی ذوق میکنم🙃✨
پارت بعدی؟
طبق گفته ی تهیونگ پارتی که قراره شب بریم پارتی یکی از دوستاشون هست که اسمش لی دایونه ..برام عجیب بود من تاحالا هیچی درموردش از تهیونگ و پسرا نشنیدم ولی یهویی قراره بریم پارتیش..
پرش زمانی به ساعت 6:30
رفتم یه دوش30 مینی گرفتم..موهامو خشک کردم و گوجه ای بستم و یه آرایش لایت کیوت کردم و یه لباس مشکی که سرشونه اش باز بود وتا بالای رونم بود پوشیدم ..من چون بدن خوش فرمی دارم بیشتر وقتا لباس باز میپوشم...
به ساعت نگاه کردم ساعت 7:45 دقیقه بود پس رفتم پایین تا ته بیاد..
ویوته:
دایون یکی از دوستای نزدیکمه که از دبیرستان باهم دوستیم اون حس بیشتر از یه دوست بهم داشت ولی من اونو فقط به عنوان دوست پذیرفتم و اونم قبول کرد و امروزم تولدشه و یه پارتی بزرگ گرفته ..نزدیکای ساعت 8 به خونه رسیدم از اونجایی که استایلم خوب بود نیازی به عوض کردن لباسم نداشتم ..رفتم خونه که با ا/ت مواجه شدم خیلی خوشگل شده بود ولی لباسش باز بود که باعث شد تحریک بشم بدنش خیلی خوب بود لعنتی...
ا/ت:ته اومدی دیرمون شد بیا بریم
ته:بیب لباست بازه برو عوضش کن *جدی
ا/ت:عشقم یه شبه دیگه قول میدم وقتی برگشتیم برات جبران میکنم*چشمک
ته:(لباشو بازبونش خیس میکنه و خمار به ا/ت زل میزنه)امیدوارم به قولت عمل کنی رز مشکیم..
ا/ت:قول میدم حالا بیا بریم
ویو ا/ت:
دست تهیونگ از اول راه تا برسیم روی رونم بود و بهم گفت که تو پارتی ازکنارش دور نشم و زیاد مست نکنم..بلاخره رسیدمم و به داخل سالن حرکت کردیم خیلی شلوع بود ولی یه دختر تهیونگ رو بقل کرد و تهیونگم متقابل بغل کرد..فشار چیه دارم میخندم..بعد منم میا رو پیدا کردم که پیش جیهوپ بود رفتم پیشش نشستم تهیونگم داشت با دختره دایون میگفت و میخندید کلا منو فراموش کرده بود ..جیهوپ گفتش که بقیه پسرا تو ماموریتن و فقط جیهوپ اومده از باندشون ..
ا/ت:میا میبینی تهیونگ وقتی اون دخترو دید کلا منو فراموش کرد تو خونه بهم گفت از کنارش دورنشم ولی الان میز کناریشون نشستم ولی حالیش نیست
میا:ا/ت حق داری یکم زیاده روی میکنه
ا/ت:دارم براش
داشتیم با میا حرف میزدیم یه پسر اومد سمتم بهم پیشنهاد رقص بده ولی به جای تهیونگ جیهوپ پسره رو ازم دور کرد خیلی دلم شکست بغض کردم واسه همین به بهانه ی ترمیم آرایشم رفتم دسشویی یه آبی به دستو صورتم زدم و آرایشمو ترمیم کردم..داشتم میرفتم سمت میزمون با چیزی که دیدم اشکام از چشام جاری میشد تهیونگ داشت اون دختره رو میبوسید..میا و جیهوپ تا منو دیدن رد چشممو دنبال کردن که باصحنه مواجه شدن ..خیلی حالم داغون بود میا خواست بیاد دنبالم ولی با تمام توان دوییدم تا کسی نیاد کنارمم ..داشتم میدوییدمو گریه میکردم نمیدونستم کجا میرم فقط بی هدف میدوییدم تا از اونجا دور بشم...
ویو ته:
منو دایون داشتیم ازخاطرات دبیرستان تا الانمونو مرور میکردیم ولی اصن حواسم به ا/ت نبود ...داشتیم همینطوری حرف میزدیم که فاصله دایون نسبت به صورتم خیلی کم شد و شروع کرد به بوسیدن من خیلی شک شده بودم وقتی به خودم اومدم دیدم میا رفت دنبال ا/ت و جیهوپ تاسف بار نگام میکرد با عصبانیت به دایون نگاه کردم ..
ته:چه غلطی کردی
دایون:من من فقط
به حرفاش گوش نکردم و رفتم دنبال ا/ت...
اسلاید 2 لباس ا/ت
با حمایتتون کلی ذوق میکنم🙃✨
پارت بعدی؟
۵.۲k
۰۶ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.