پارت ۱۳کوتاهه
♧گل خار دار♧
✧فصل دوم✧★③①P★
______________________________
بعد ناهار رفتم خوابیدم تو خواب مامانمو بابام دوباره دست منو گرفته بودن و این دفعه خالمم بود و همون ماشین قرمز یهو از خواب پریدم ساعت 7 شب بود و یونگی داشت غذا رو آماده میکرد که با دیدن من اومد سمتمو گفت
×عه بیدار شدی بیا غذا رو بخوریم میزو چید و شروع به خوردن کردیم بعد من میزو جمع کردمو با یونگی رفتیم خوابیدیم البته من که خوابم نبرد و داشتم فکر میکردم که با بغل گرم یونگی خوابیدم
✧فصل دوم✧★③①P★
______________________________
بعد ناهار رفتم خوابیدم تو خواب مامانمو بابام دوباره دست منو گرفته بودن و این دفعه خالمم بود و همون ماشین قرمز یهو از خواب پریدم ساعت 7 شب بود و یونگی داشت غذا رو آماده میکرد که با دیدن من اومد سمتمو گفت
×عه بیدار شدی بیا غذا رو بخوریم میزو چید و شروع به خوردن کردیم بعد من میزو جمع کردمو با یونگی رفتیم خوابیدیم البته من که خوابم نبرد و داشتم فکر میکردم که با بغل گرم یونگی خوابیدم
۴.۰k
۲۵ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.