دوست پسر مافیای من پارت ۳۰=
دوست پسر مافیای من پارت ۳۰=
از زبان میسو
وارد عمارت شدیم رفتم توی اتاقمون لباسامو عوض کنم کوک هم رفت مستقیم اتاق کارش تلفنش زنگ خورد بعدش یهو یادم افتاد مینسو اووو 😂 بعد گوشیمو برداشتم بهش زنگ زدم همونجوری روی تخت خودمو پرت کردم
+:به به عروس خانم چطوری؟
_:آخخخ دلم دارم از درد میمیرم خوب چیی؟
+:واا چرا چی شده آها اثرات دیشبه😂
_:ایششش آره دیروز تهیونگ به طور وحشتناکی بی دی اس ام کرد باهام
+:وایی قلبم آخی چطوری الان
_:افتضاح
+:واییی خیلی بده من ک خیلی میترسم ازش واقعا حالا خودش کجاست رفیق منو پاره کردههه؟
_:تا الان بالا سرم بود الان رفت
+:حالا توهم لوس نباش دیگ انگار زاییدی
اینو ک گفتم یهو کوک اومد تو گفت
=:با کی حرف میزنی؟(عصبانیت)
+:مینسو چطور مگ؟
=:هیچی صحبتتو کن(آروم شد)
+:وا چش بود این ؟
_:کیو میگی؟
+:کوکو میگم اومده تو میگ با کی داری حرف میزنی با اخم و عصبانیت
_:واا چرا ؟
+:اوو فک کنم فکر کرده دارم با جسی حرف میزنم
_:راستی چیشد فهمید
+:هاان چی نه راستی نفهمیده هنوز برگام فک کردم میدونه
_:اگ بفهمه چی ؟
+:خیلی زیبا وی دارم میزند😊
_:وایی بگو بهش بخدا کوک خیلی سگهه زندت نمیزاره
+:خفهه شو به دوست پسر من نگو سگ
_:خوب هست دیگ
+:حالا بیخیال ولی خیلی میترسم بهش بگم
_:نگران نباش بگی بهتر از اینه که خودش بفهمه میدونی ک هیچی از پنهان نمیمونه بالاخره میفهمه راستی امشب میایید مهمونی؟
+:سعی میکنم بگم آره میاییم شمام میایید؟
_:آره پس میبینمت بهش بگو
+:نه اومدی بهش میگم ک یکذره مشروب شاید روش اثر کنه ک نمیکنه
_:باشه منتظرم بمیبینمت😂
+:منم همینطور برام دعا کن😂
_:با بای
+:بایی
از زبان میسو
وارد عمارت شدیم رفتم توی اتاقمون لباسامو عوض کنم کوک هم رفت مستقیم اتاق کارش تلفنش زنگ خورد بعدش یهو یادم افتاد مینسو اووو 😂 بعد گوشیمو برداشتم بهش زنگ زدم همونجوری روی تخت خودمو پرت کردم
+:به به عروس خانم چطوری؟
_:آخخخ دلم دارم از درد میمیرم خوب چیی؟
+:واا چرا چی شده آها اثرات دیشبه😂
_:ایششش آره دیروز تهیونگ به طور وحشتناکی بی دی اس ام کرد باهام
+:وایی قلبم آخی چطوری الان
_:افتضاح
+:واییی خیلی بده من ک خیلی میترسم ازش واقعا حالا خودش کجاست رفیق منو پاره کردههه؟
_:تا الان بالا سرم بود الان رفت
+:حالا توهم لوس نباش دیگ انگار زاییدی
اینو ک گفتم یهو کوک اومد تو گفت
=:با کی حرف میزنی؟(عصبانیت)
+:مینسو چطور مگ؟
=:هیچی صحبتتو کن(آروم شد)
+:وا چش بود این ؟
_:کیو میگی؟
+:کوکو میگم اومده تو میگ با کی داری حرف میزنی با اخم و عصبانیت
_:واا چرا ؟
+:اوو فک کنم فکر کرده دارم با جسی حرف میزنم
_:راستی چیشد فهمید
+:هاان چی نه راستی نفهمیده هنوز برگام فک کردم میدونه
_:اگ بفهمه چی ؟
+:خیلی زیبا وی دارم میزند😊
_:وایی بگو بهش بخدا کوک خیلی سگهه زندت نمیزاره
+:خفهه شو به دوست پسر من نگو سگ
_:خوب هست دیگ
+:حالا بیخیال ولی خیلی میترسم بهش بگم
_:نگران نباش بگی بهتر از اینه که خودش بفهمه میدونی ک هیچی از پنهان نمیمونه بالاخره میفهمه راستی امشب میایید مهمونی؟
+:سعی میکنم بگم آره میاییم شمام میایید؟
_:آره پس میبینمت بهش بگو
+:نه اومدی بهش میگم ک یکذره مشروب شاید روش اثر کنه ک نمیکنه
_:باشه منتظرم بمیبینمت😂
+:منم همینطور برام دعا کن😂
_:با بای
+:بایی
۱۴.۸k
۰۱ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.