𝒄𝒉𝒊𝒍𝒅𝒉𝒐𝒐𝒅 𝒍𝒐𝒗𝒆⁶⁸
𝒄𝒉𝒊𝒍𝒅𝒉𝒐𝒐𝒅 𝒍𝒐𝒗𝒆⁶⁸
chapter②
به سمت آشپزخانه رفتم و بعد از درآوردن دستکشها تصمیم گرفتم سوپ درست کنم، من زیاد آشپزی نمیکنم
ولی خب الان به دلیل نبودن خدمتکارها باید به تنهایی کارمو انجام بدم...
موهامو از بالا گوجهای بستم و در حین کار باید حواسم به زمان سرم کوک هم باشه...
یکی یکی هویجها رو خورد کردم داخل قابلمه کاراجا ریختم
و اجاق گاز هوشمند رو روشن کردم
آجوما تو سن ۱۲ سالگی طرز کار کردن با اجاق هوشمند رو بهم یاد داد اصلاً از اجوما چه خبر؟
چند هفتهای میشه که نیومده سر کار بازنشسته که نشده چون
از قبل معلم بازنشسته بود و کوک به خاطر اصرار مدام پسرش و همچنین خود آجوما استخدامش کرد... از تهیونگ چی؟... از اون چه خبر؟
مثل اینکه کلاً همه غیب شدن!
" همونطور که فکر میکردم چند
ساعت بعد اوضاع معده کوک
بعد از عوارض سرم خ.ون به هم میخوره...
برای همین دمنوش ازگیل ژاپنی رو هم درست کردم...
برای همین دمنوشی از ازگیل ژاپنی درست کردم البته باید کمی از دمنوش اسبرومعطر(اسم دوم ازگیل) رو دم بکنم...
(حاجی ات یه پا دکتره جدی، خودم از موجودی که خلق کردم کیف بردم🤡🐄)
زیاد است برای طحال مضره ازگیل رو دم کردم و بعدش به کوک سری زدم یه ربع گذشته بود و سرم ته کشیدهـ....
سر سرم رو از تاندوم دستش آروم بیرون کشیدم و تبشو چک کردم
فقط یکم داغ بود همین....
تازه یادم افتاد زخمش ممکنه عفونت کنه آخه من این جسم گنده رو چه جوری ببرم بیمارستان بادیگارد
و خدمتکارها هم که گردن نمیگیرند بعدشم اون یه مافیاست نمیتونم همینجور الکی مشخصاتشو به اورژانس بدم تا بیان.... جرم چندین سال زندان یا شایدم اعدام رو داره هم برای خودش هم برای من که....
دخترشم.... شایدم.... دختر خونده...
" چون سوپرو داخل کاراجا گذشته بودم رفتم تا چند تا دارویی برای عفونت زخم چاقو خوردگی کوک بخرم........
chapter②
به سمت آشپزخانه رفتم و بعد از درآوردن دستکشها تصمیم گرفتم سوپ درست کنم، من زیاد آشپزی نمیکنم
ولی خب الان به دلیل نبودن خدمتکارها باید به تنهایی کارمو انجام بدم...
موهامو از بالا گوجهای بستم و در حین کار باید حواسم به زمان سرم کوک هم باشه...
یکی یکی هویجها رو خورد کردم داخل قابلمه کاراجا ریختم
و اجاق گاز هوشمند رو روشن کردم
آجوما تو سن ۱۲ سالگی طرز کار کردن با اجاق هوشمند رو بهم یاد داد اصلاً از اجوما چه خبر؟
چند هفتهای میشه که نیومده سر کار بازنشسته که نشده چون
از قبل معلم بازنشسته بود و کوک به خاطر اصرار مدام پسرش و همچنین خود آجوما استخدامش کرد... از تهیونگ چی؟... از اون چه خبر؟
مثل اینکه کلاً همه غیب شدن!
" همونطور که فکر میکردم چند
ساعت بعد اوضاع معده کوک
بعد از عوارض سرم خ.ون به هم میخوره...
برای همین دمنوش ازگیل ژاپنی رو هم درست کردم...
برای همین دمنوشی از ازگیل ژاپنی درست کردم البته باید کمی از دمنوش اسبرومعطر(اسم دوم ازگیل) رو دم بکنم...
(حاجی ات یه پا دکتره جدی، خودم از موجودی که خلق کردم کیف بردم🤡🐄)
زیاد است برای طحال مضره ازگیل رو دم کردم و بعدش به کوک سری زدم یه ربع گذشته بود و سرم ته کشیدهـ....
سر سرم رو از تاندوم دستش آروم بیرون کشیدم و تبشو چک کردم
فقط یکم داغ بود همین....
تازه یادم افتاد زخمش ممکنه عفونت کنه آخه من این جسم گنده رو چه جوری ببرم بیمارستان بادیگارد
و خدمتکارها هم که گردن نمیگیرند بعدشم اون یه مافیاست نمیتونم همینجور الکی مشخصاتشو به اورژانس بدم تا بیان.... جرم چندین سال زندان یا شایدم اعدام رو داره هم برای خودش هم برای من که....
دخترشم.... شایدم.... دختر خونده...
" چون سوپرو داخل کاراجا گذشته بودم رفتم تا چند تا دارویی برای عفونت زخم چاقو خوردگی کوک بخرم........
۱۵.۴k
۳۰ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.