سناریو

سناریو
درخواستی
وقتی اونا مافیان و تو نمیدونستی
ات :نامجون تو مافیایی (بغض)
نامی :بیب یه دیقه گوش کن میخواستم بهت بگم ولی که حرفش‌با داد ات نصف موند
ات :هوراااا بلاخره یه مافیا از نزدیک دیدمم پردی بغل نامی
ات:تو تو واقعا مافیایی و به من نگفتی (گریه)
جین :ات الان واقعا میخوای منو هندسام رو ول کنی (بغض)
ات:کاش زودتر میگفتی مافیای حالا بیا بریم بم کار با تفنگ یاد بده
جین :نهههه میزنی صورت هندسام رو به چوخ میدی
ات :شوگا تو مافیایی (داد)
شوگا :آره که چی
ات :هیچ فقط میشه بهم هکر بودن یاد بدی
شوگا :بیا بخواب بعدا
الان بقیش رو میزارم🗿🍷