دیانا:من و ارسلان رلیم و خیللی همو دوس داریم
دیانا:من و ارسلان رلیم و خیللی همو دوس داریم
ارسلانننن
ارسلان:بله
دیانا:بیا بریم شمال
ارسلان:ساعت ۹ شبه
دیانا:خب طوری نی که راه میوفتیم و میریم لب اب بعدشم برمیگردیم
ارسلان:باش
راه افتادیم ساعت۵صبح رسیدیم لب اب
دیانا که خسته شد دیگه بر گشتیم
ساعت۱۱صبح رسیدیم
دیانا:مرسی عزیزم
که حالمو خوب کردی
ارسلان:من برم دیگه؟
دیانا:برو خدافس
دوستتون دارم
فالوورام که ۵ تاشد پارت بعد
ارسلانننن
ارسلان:بله
دیانا:بیا بریم شمال
ارسلان:ساعت ۹ شبه
دیانا:خب طوری نی که راه میوفتیم و میریم لب اب بعدشم برمیگردیم
ارسلان:باش
راه افتادیم ساعت۵صبح رسیدیم لب اب
دیانا که خسته شد دیگه بر گشتیم
ساعت۱۱صبح رسیدیم
دیانا:مرسی عزیزم
که حالمو خوب کردی
ارسلان:من برم دیگه؟
دیانا:برو خدافس
دوستتون دارم
فالوورام که ۵ تاشد پارت بعد
۵۸۰
۲۱ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.