سناریو درخواستی وقتی از بیرون دیر برمیگردی
یونگی:(خواب بود)
تهیونگ:انگار حسابی خوش گذروندی…الان نوبت منه که خوش بگذرونم(خبر رسیده جیغای ا.ت پنجره هارو خورد کرده)
کوک: رو تخت یا رو کاناپه؟!
جین:نمیگی چهره ی هندسامم بخاطر منتظر بودن یا نگرانی خراب میشه؟
نامجون:بیا این کتاب وقت شناسی رو بخون تا خبرت دیگه انقد دیر نکنی
جیهوپ: سانشاینم میدونستی خانوادمون قرار ۳نفری بشه؟🙂
جیمین:تا الان چه غلطی میکردی؟(عصبی)
ا.ت:الان باید فرار کنم درسته؟
جیمین:آره ولی فک نکنم تاثیری داشته باشه
تهیونگ:انگار حسابی خوش گذروندی…الان نوبت منه که خوش بگذرونم(خبر رسیده جیغای ا.ت پنجره هارو خورد کرده)
کوک: رو تخت یا رو کاناپه؟!
جین:نمیگی چهره ی هندسامم بخاطر منتظر بودن یا نگرانی خراب میشه؟
نامجون:بیا این کتاب وقت شناسی رو بخون تا خبرت دیگه انقد دیر نکنی
جیهوپ: سانشاینم میدونستی خانوادمون قرار ۳نفری بشه؟🙂
جیمین:تا الان چه غلطی میکردی؟(عصبی)
ا.ت:الان باید فرار کنم درسته؟
جیمین:آره ولی فک نکنم تاثیری داشته باشه
۶.۵k
۱۶ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.