سفیران سلامت پارت ۵۵
#jisoo
بریم بخوابیم هیان تنهاست
رفتیم داخل اتاق
هیان:خاله ببخشید مامان من میترسم میشه بیاین پیشم
اخ قربون تو بشم من ببخشید
دیگه نترس
هیان:باشه فقط بیاین من بیام تو بقلتون
رفتیم رو تخت پیشه هیان
هیان:مامان من میرم بقل عمو جین دلم براش تنگ شده
😂😂 برو بقلش(مثلا خندید)
صبح شد بیدار شدم هیان هنوز توی بقل جین بود
خدایی به جین چقدر بابا شدن میاد
انقدر کیوت تو بقل هم بودن که به خودم اومدم فهمیدم ربع ساعته دارم به اینا نگاه میکنم
رفتم دست و صورتمو شستم و سفره غذا رو روی میز چیدم
بخاطر هیان یه عالمه چیز گذاشتم سر سفره
الان موقعی بود که بیدارشون کنم
هی خوابالوها پاشین ببینم(مثلا با صدای بلند گفت)
جین:هممممم صب بخیر
صب بخیر جین
خب وایسا ببینم هیان هنوز خوابه
پاشو ببینم عجقولیم
هیان:مامان هنوز زوده بزار بخوابم
پا نمیشی ها
گیلی لی(مثلا قلقلکش میداد)
هیان: مامان ولم کن بسه دیگه غلط کردم پا میشم
خب با عمو جین برو دست و صورتت رو بشور و بیاین سر سفره
صدای خنده هاشون رو میشنیدم
اومدن سر سفره داشتیم صبحونه میخوردیم
بریم بخوابیم هیان تنهاست
رفتیم داخل اتاق
هیان:خاله ببخشید مامان من میترسم میشه بیاین پیشم
اخ قربون تو بشم من ببخشید
دیگه نترس
هیان:باشه فقط بیاین من بیام تو بقلتون
رفتیم رو تخت پیشه هیان
هیان:مامان من میرم بقل عمو جین دلم براش تنگ شده
😂😂 برو بقلش(مثلا خندید)
صبح شد بیدار شدم هیان هنوز توی بقل جین بود
خدایی به جین چقدر بابا شدن میاد
انقدر کیوت تو بقل هم بودن که به خودم اومدم فهمیدم ربع ساعته دارم به اینا نگاه میکنم
رفتم دست و صورتمو شستم و سفره غذا رو روی میز چیدم
بخاطر هیان یه عالمه چیز گذاشتم سر سفره
الان موقعی بود که بیدارشون کنم
هی خوابالوها پاشین ببینم(مثلا با صدای بلند گفت)
جین:هممممم صب بخیر
صب بخیر جین
خب وایسا ببینم هیان هنوز خوابه
پاشو ببینم عجقولیم
هیان:مامان هنوز زوده بزار بخوابم
پا نمیشی ها
گیلی لی(مثلا قلقلکش میداد)
هیان: مامان ولم کن بسه دیگه غلط کردم پا میشم
خب با عمو جین برو دست و صورتت رو بشور و بیاین سر سفره
صدای خنده هاشون رو میشنیدم
اومدن سر سفره داشتیم صبحونه میخوردیم
۱۲.۱k
۲۸ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.