فیک کوک(شیطان من پارت۴)
از زبان جون کوک
دلم براش سوخت خیلی اخه کیوته خفه شو کوک تو باید بی احساس باشی
=چی شده؟
-اینجاست اسمش ا.ت هست
~جین یکم ملایم ولی باس لطفا(با ناراحتی)
از زبان ا.ت
تهیونگ امد و دستم رو گرفت و گفت
~مواظب باش
جین دستم رو کشید و کشون کشون بردم خیلی وحشتناک بود نگاهاش بردم توی اتاق به صندلی بستم و گفت
=چی کار کردی و سطل پر اب یخی روم ریخت
+با گریه گفتم هیچی
=چیکار کردی
اینبار با شوکر بهم زد
داد زدم
+نمی دونم هیچی ولم کن(با گریه)
همون لحظه تهیونگ در رو باز کرد و امد داخل جین رو حل داد و منو بلند کرد و برد
=جونگ کوک فرار دارن میکنن
-کجا تهیونگ نباید دلت بسوزه براش
~اونم ادمه
-یادته پدرش چی کار کرد با پدر مادرمون
همون لحظه یاد کشتن دوتا زن مرد توسط بابام افتادم گفتم
+تهیونگ منم ا.ت
~اره میدونم(با گریه)
همو بغل کردیم
و یک دفعه کوک...
دلم براش سوخت خیلی اخه کیوته خفه شو کوک تو باید بی احساس باشی
=چی شده؟
-اینجاست اسمش ا.ت هست
~جین یکم ملایم ولی باس لطفا(با ناراحتی)
از زبان ا.ت
تهیونگ امد و دستم رو گرفت و گفت
~مواظب باش
جین دستم رو کشید و کشون کشون بردم خیلی وحشتناک بود نگاهاش بردم توی اتاق به صندلی بستم و گفت
=چی کار کردی و سطل پر اب یخی روم ریخت
+با گریه گفتم هیچی
=چیکار کردی
اینبار با شوکر بهم زد
داد زدم
+نمی دونم هیچی ولم کن(با گریه)
همون لحظه تهیونگ در رو باز کرد و امد داخل جین رو حل داد و منو بلند کرد و برد
=جونگ کوک فرار دارن میکنن
-کجا تهیونگ نباید دلت بسوزه براش
~اونم ادمه
-یادته پدرش چی کار کرد با پدر مادرمون
همون لحظه یاد کشتن دوتا زن مرد توسط بابام افتادم گفتم
+تهیونگ منم ا.ت
~اره میدونم(با گریه)
همو بغل کردیم
و یک دفعه کوک...
۴.۷k
۱۷ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.