پارت چهارم خاطرات عشق پرپر شده
جیمین: میشه ببینمش ؟
پرستار : بله فقط آرامش خودتون حفظ کنید خواهشا
امیدوارم غرق در آرامش باشه روحشون
جیمین : چشم ممنون
رفتم داخل اتاق پارچه سفید رو از روی صورتش برداشتم
جیمین: چقدر خوشگل شدی عروس خانمم .... گودی زیر چشمات از بین رفته انگار جونن تر شدی وای چقدر اینجوری خوشگل تری عزیز دلم ( با گریه )
زبونم از گریه بند اومده بود
جیمین: تو مگه بهم قول نداده بودی هیچ نری نامرد
مگه شب عروسیت نبود مگه نمیخواستی برقصی دوست نداشتی باهام مست کنی ها ؟
اشک هام اجازه نمیداد برای آخرین بارم درست ببینمش
پرستار : آقالطفا بفرمایید بیرون
سرش رو بوسیدم
جیمین: خداحافظ عزیزم آروم بخواب
ازاتاق رفتم بیرون وفرشته ام سپردم به دست فرشته ها
پرستار : بله فقط آرامش خودتون حفظ کنید خواهشا
امیدوارم غرق در آرامش باشه روحشون
جیمین : چشم ممنون
رفتم داخل اتاق پارچه سفید رو از روی صورتش برداشتم
جیمین: چقدر خوشگل شدی عروس خانمم .... گودی زیر چشمات از بین رفته انگار جونن تر شدی وای چقدر اینجوری خوشگل تری عزیز دلم ( با گریه )
زبونم از گریه بند اومده بود
جیمین: تو مگه بهم قول نداده بودی هیچ نری نامرد
مگه شب عروسیت نبود مگه نمیخواستی برقصی دوست نداشتی باهام مست کنی ها ؟
اشک هام اجازه نمیداد برای آخرین بارم درست ببینمش
پرستار : آقالطفا بفرمایید بیرون
سرش رو بوسیدم
جیمین: خداحافظ عزیزم آروم بخواب
ازاتاق رفتم بیرون وفرشته ام سپردم به دست فرشته ها
۳۰.۲k
۲۳ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.