My amazing moon🌙🐾💕 p17
لونا" برای اینکه غرغر های سویی ادامه پیدا نکنه از تخت خواب عزیز و کوچکم دل کندم و هانبوک بنفش و آبی اسمانیم رو پوشیدم و بافت موهام رو مرتب کردم و بیرون رفتم.
سویی" عااا بانوی من اومدین وایی خداروشکر خب مشاور اعظم و دوتا از نگهبان های امپراتور منتظر شما هستند. قراره ما به محل گردهمایی بریم. اونجا بانوان قصر رو هم ملاقات میکنیم.
لونا" بله بریم.
راوی" لونا با سلامی گرم و پراز محبت به مشاور اعظم و نگهبان ها داخل کجابه نشست. رفتار لونا با همه عالی و مهربانانه بود طوری که همه ی ندیمه ها دوست داشتند اون ملکه بشه.
.
.
با توقف کجابه و برخوردش با زمین متوجه شد که به مقصد رسیدند و باید پیاده شند.
از کجابه پیاده شد و اطراف رو با چشماش برانداز کرد . این قسمت قصر جایی بود که فقط بانو جانگ اجازه اومدنش رو داشت جای مهمی بود حتی حرفه ای ترین بانوان اداره تحقیقات هم اجازه نداشتند و حالا خودش به عنوان نامزد همسریت عالیجناب اینجا بود!
لونا" وارد مکان مورد نظر شدم.
با دیدن چند بانوی محترم و آراسته از جمله ملکه و ملکه مادر هول کردم اما نذاشتم ترس بهم غلبه کنه. سلامی بلند دادم و تعظیمی کردم" امیدوارم حال و احوالاتتون در این چندروز اخیر مساعد و خوب بوده باشه.
؟؟" بانو پارک به جمع ما ملحق شید.
راوی" لونا با استرس اما با غرور روی صندلی وسط ملکه و ملکه مادر نشست. یکی از خدمتکار ها چایی رو برای لونا ریخت.
ملکه" خب بانو پارک مطمئنا این بانوان دربار شمارو میشناسند اما بهتره شما هم اونارو بشناسید . و اشاره ای به فرد مقابلش کرد" ایشون بانو کیم این هیون همسر وزیر مالیات.
همون بانویی بود که لونا رو به جمعشون دعوت کرد بنظر مهربون میومد.
لونا" از آشنایی باهاتون خرسندم بانو کیم.
ملکه" و ایشون بانو چوی همسر مشاور اعظم هستند.
بانو چوی آشنایی و سلام گرمی به لونا دادع بود و میشد فهمید مثل مشاور اعظم مهربون و خوش اخلاق باشه :)
لباس لونا
سویی ندیمه لونا
سویی" عااا بانوی من اومدین وایی خداروشکر خب مشاور اعظم و دوتا از نگهبان های امپراتور منتظر شما هستند. قراره ما به محل گردهمایی بریم. اونجا بانوان قصر رو هم ملاقات میکنیم.
لونا" بله بریم.
راوی" لونا با سلامی گرم و پراز محبت به مشاور اعظم و نگهبان ها داخل کجابه نشست. رفتار لونا با همه عالی و مهربانانه بود طوری که همه ی ندیمه ها دوست داشتند اون ملکه بشه.
.
.
با توقف کجابه و برخوردش با زمین متوجه شد که به مقصد رسیدند و باید پیاده شند.
از کجابه پیاده شد و اطراف رو با چشماش برانداز کرد . این قسمت قصر جایی بود که فقط بانو جانگ اجازه اومدنش رو داشت جای مهمی بود حتی حرفه ای ترین بانوان اداره تحقیقات هم اجازه نداشتند و حالا خودش به عنوان نامزد همسریت عالیجناب اینجا بود!
لونا" وارد مکان مورد نظر شدم.
با دیدن چند بانوی محترم و آراسته از جمله ملکه و ملکه مادر هول کردم اما نذاشتم ترس بهم غلبه کنه. سلامی بلند دادم و تعظیمی کردم" امیدوارم حال و احوالاتتون در این چندروز اخیر مساعد و خوب بوده باشه.
؟؟" بانو پارک به جمع ما ملحق شید.
راوی" لونا با استرس اما با غرور روی صندلی وسط ملکه و ملکه مادر نشست. یکی از خدمتکار ها چایی رو برای لونا ریخت.
ملکه" خب بانو پارک مطمئنا این بانوان دربار شمارو میشناسند اما بهتره شما هم اونارو بشناسید . و اشاره ای به فرد مقابلش کرد" ایشون بانو کیم این هیون همسر وزیر مالیات.
همون بانویی بود که لونا رو به جمعشون دعوت کرد بنظر مهربون میومد.
لونا" از آشنایی باهاتون خرسندم بانو کیم.
ملکه" و ایشون بانو چوی همسر مشاور اعظم هستند.
بانو چوی آشنایی و سلام گرمی به لونا دادع بود و میشد فهمید مثل مشاور اعظم مهربون و خوش اخلاق باشه :)
لباس لونا
سویی ندیمه لونا
۴۶.۶k
۲۵ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.