×یه شب که خیلی دلتنگش بودم بالشمو بغل کرده بودم×
×یه شب که خیلی دلتنگش بودم بالشمو بغل کرده بودم×
×داشتم خاطراتمو مرور میکردم×
×با خودم گفتم کجاس×
×چی پوشیده×
×به عکساش خیره شدم×
×دیدم پیام دارم...×
×نگاه کردم خواستم نخونده پاکش کنم چون حوصله هیچکس رو نداشتم...×
×اما تا چشمم به فرستنده خورد درجا خشکم زد×
×چند بار اسمشو خوندم...×
×تمام خاطراتش اومد جلو چشمم..×
×حتی اخرین حرفش که بهم گفت هری...×
×خواستم پاک کنم اما چشمم به متنش افتاد..×
×نوشته بود(دوست دارم دیوونه)....×
×لحنش مثل همون موقع بود....×
با این حرفش تمام گذشته رو فراموش کردم...
×نوشتم((منم دوست دارم عشقم))×
× با لبخند اومدم دکمه ارسال رو بزنم...×
×نوشت (ببخشید اشتباه شد....)×
×داشتم خاطراتمو مرور میکردم×
×با خودم گفتم کجاس×
×چی پوشیده×
×به عکساش خیره شدم×
×دیدم پیام دارم...×
×نگاه کردم خواستم نخونده پاکش کنم چون حوصله هیچکس رو نداشتم...×
×اما تا چشمم به فرستنده خورد درجا خشکم زد×
×چند بار اسمشو خوندم...×
×تمام خاطراتش اومد جلو چشمم..×
×حتی اخرین حرفش که بهم گفت هری...×
×خواستم پاک کنم اما چشمم به متنش افتاد..×
×نوشته بود(دوست دارم دیوونه)....×
×لحنش مثل همون موقع بود....×
با این حرفش تمام گذشته رو فراموش کردم...
×نوشتم((منم دوست دارم عشقم))×
× با لبخند اومدم دکمه ارسال رو بزنم...×
×نوشت (ببخشید اشتباه شد....)×
۶.۶k
۱۵ خرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.