تصور کن بی تی اس

وقتی مامانت میگه نوه میخواد😐
نامجون : بله حتما پرا که نه فقد دخترتونو راضی کنید در عرض ی هقته نوه هاتون امادن
جین : یییاالع تاحالا به اینم فکر کردین کی قراره برا اونا غذا درس کنه و لباساشونو بشورع م همین یکیرو بزور جم میکنم
شوگا : ا/ت عزیزم ؛ چنتا دوست داری ؟ ( ا/ت خواهرم بدبخی😐)
جیمین : باشه چرا که نه ما همین الانم میتونیم شروع کنیم
تهیونگ : اوممم فک نکنم ا/ت دلش بد بوی بخواد! ا/ت میتونم تهیونگ کوچولو داشه باشم بیببب
جونگ کوک : شاید چند قلو درس کنیم مشکلی ندارین ؟
☺☺☺☺☺☺☺☺☺☺☺
وقتی رو پاشون خوابت میبرع و شروع میکنی به حرف زدن
نامجون : چش شدع اینو؟ ول کیوته دلم نمیخواد خوابشو خراب کنم ( هممون ب ی نامجون برا زندگی محتاجیم🙂)
جین :ا/تتتتتتتت بیا طرفارو بشوووووررر * نگاهش ب تو وقتی خوابی میوفته * یاع یاع یاعععععع * ازت فیلم میگیره * اینوووو تو خوابم بام لج میکنه * فیلمو تو گروه خانوادگی میفرسه *
شوگا : ( از خواب بلند شد تا تو رم بکشونه تو تخت که باهم بخوابین ) ( وقتی حرف میزدی دیدت ) ( تنهایی برگشت تو اتاق😐) فقد ی شب میتونم بدونش تحمل کنم ( اما ساعت سه شب اومد پیشت خوابید ول نخوابید😐داش ب حرفات گوش میداد😑)
جیمین : اون تو خواب خیلی کیوت میخوام تو ویترین بزارمش ( بغلت میکنه و سعی میکنه تو ویترین بزاره تا کسی بت دست نزنه😐)
تهیونگ : مس جن میاد بالا سرت ( اگ برام غذا درس نکنی گوشیتو میخورم )
جونگ کوک : بطری شیرموزو تو صورتت خالی میکنه😐
.
.
.
ب پیجم سر بزن چون کلی چیط از بی تی اس دارع و میتونی کلی چیز میز از بی تی اس ببینی و دان کنی
فالو:فالو