پرش زمانی به شب ویو آت �ده بود همه دوستای تهی اومده بودن
پرش زمانی به شب ویو آت �ده بود همه دوستای تهی اومده بودن خونه ما تا بنگچان و کایو و بقیه اسم بقیهشونو نمیدونم احساس میکردم ته از دست یک نفر عصبانی هستش ولی فک کنم از دست من یا کای بود چون کوک و جیمینم به کای چپ چپ نیگاه میکردن نمیدونم اما احساس میکنم نگاه های یکی روی بدنم لباس منم ی هودی که مال تهیونگه و توش گم میشمه هست فقط یکم از پاهام معلوم میشه من بین ته و کوک نشته بودم ته دستشو دور کمرم حلقه کرد و منو چسبوند به خودش متعجب نگاش کردم که دیدم با اخم داره به اقای کای نگاه میکنه که زل زده به پاهای من من از ترس اینکه بخواد کاری کنه پاهامو تو هودی بغل کردم و خودم رو بیش به ته چسبوندم و از لباس کوک گرفتم و کشیدمش نزدیکه خودم که هم ته هم کوک متوجه شدن ترسیدم ته به کوک لبخند زد و دست کوک گرفت انداخت دور گردنم که دیگه خیلی احساس امنیت کردم ته گفت جیمین میشه بیای پایین پای ات بشینی جیمینم که متوجه موضوع شده بود گفت حتما عزیزم اومد جلوی مبلی که مانشته بودیم یعنی پایینش جولوی من نشت که اقای کای گفت تهیونگ عجب خواهر خوشگلی داری قرض نمیدی که ته گفت میبینی که من که برادرشم ایشونم دوتا صاحب داره (اشاره به کوک و جیمین)
کای از کجا معلوم ات دوسشون داره
ات من هردوی اینارو خیلی خیلی دوستشون بعدم دلیلی ننیبینم به شما ربطی داشته باشه
هیونجین کای میبینی صاحب داره او نم سه تا صاحب پس بیخیال شو
کای نگران تباشید ی روزی مال خودم میکنمش
تهیونگ عصبی پاشد و رفت تا حمله کنه به کای که شوگا گرفتش از اون ور جیمینکوک رفتن منم گفتم کوک جیمین تروخدا بیاین پیشم اوناهم نتونستن نه بگن اومدن
ته ببین پسره عوضی دور ور خواهر من بپلکی تیکه بزرگت انگشت کوچا پاته فحمیدی هاله هم از خونه من گم شو بیرون
خلاصه همه رفتن ولی اعضا قرار بود امشب پیشمون بمونن
نامجون پسرا نمیخواین قضیه رو بخگه ما هم بگید تهیونگ خوب ات جیمین وکوک رو هردورو دوست داشت منم چون بهشون اعتماد دارم مشکلی ندارم
جین یعنی لان هم کوک هم جیمین دوست پسر های ات هستن
ات اره دیگه من خیلی هردوشون دوست دالم
ته ع ع ع بسه خواهرم حالم بد شد
کوک دلتم بخواد خوهرت عاشق ما شده نه اون علدنگ
ته عاشقشم میشد برام محم نبود نمیزاشتم درو و ورش بپلکه
ات هه هه (خنده) چرا همچین فکری کردین من عاشق اون شلغم بشم هه 😄 هه هه 😂😂😂😂
کوک هوم
جیمین اکی ات بریم بخوابیم
ات نخیرم امشب میخوام بغل داداشیم بخابم برید
داداش بریم
تهیونگ😂بریم
کوکمین😐😑
ات 😛
کوکمین افتادن دنبال ات اتم رفت پشت تهیونگ
ات تهیونگ کمک اینا میهوان اذیتم کنن ته ات انداخت رو کولش بدو بدو رفت بالا کوک از اون پایین داد زد زنمون پس بده
ته کفت زنتون خواهرم امشبم پیش خودم میخوابه....
کای از کجا معلوم ات دوسشون داره
ات من هردوی اینارو خیلی خیلی دوستشون بعدم دلیلی ننیبینم به شما ربطی داشته باشه
هیونجین کای میبینی صاحب داره او نم سه تا صاحب پس بیخیال شو
کای نگران تباشید ی روزی مال خودم میکنمش
تهیونگ عصبی پاشد و رفت تا حمله کنه به کای که شوگا گرفتش از اون ور جیمینکوک رفتن منم گفتم کوک جیمین تروخدا بیاین پیشم اوناهم نتونستن نه بگن اومدن
ته ببین پسره عوضی دور ور خواهر من بپلکی تیکه بزرگت انگشت کوچا پاته فحمیدی هاله هم از خونه من گم شو بیرون
خلاصه همه رفتن ولی اعضا قرار بود امشب پیشمون بمونن
نامجون پسرا نمیخواین قضیه رو بخگه ما هم بگید تهیونگ خوب ات جیمین وکوک رو هردورو دوست داشت منم چون بهشون اعتماد دارم مشکلی ندارم
جین یعنی لان هم کوک هم جیمین دوست پسر های ات هستن
ات اره دیگه من خیلی هردوشون دوست دالم
ته ع ع ع بسه خواهرم حالم بد شد
کوک دلتم بخواد خوهرت عاشق ما شده نه اون علدنگ
ته عاشقشم میشد برام محم نبود نمیزاشتم درو و ورش بپلکه
ات هه هه (خنده) چرا همچین فکری کردین من عاشق اون شلغم بشم هه 😄 هه هه 😂😂😂😂
کوک هوم
جیمین اکی ات بریم بخوابیم
ات نخیرم امشب میخوام بغل داداشیم بخابم برید
داداش بریم
تهیونگ😂بریم
کوکمین😐😑
ات 😛
کوکمین افتادن دنبال ات اتم رفت پشت تهیونگ
ات تهیونگ کمک اینا میهوان اذیتم کنن ته ات انداخت رو کولش بدو بدو رفت بالا کوک از اون پایین داد زد زنمون پس بده
ته کفت زنتون خواهرم امشبم پیش خودم میخوابه....
۹.۲k
۱۳ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.