proud love پارت2
با صدای اون دختره جیسو بلند شدم لباسمو با ی شرتک و نیم تنه پوشیدم پشتش رفتم پایین
رفت تو اشپز خونه نشستم رو صندلی غذامو خوردم
ات. پس بقیههه نمیان
جیسو. شما وقتی خواب بودید خوردن همه ارباب گفتن بعد غذاتون برید پیششون
ات. اتاقش کجاست
جیسو. طبقه بالا در مشکی
رفتم بالا ی در مشکی بود درو باز کردم رفتم تو
با حالت سردو خشن گفت
جیمین. بلند نیستی در بزنه
ات. اهه
رفتم بیرون در زدم گفت بیا داخل
رفتم تو اتاق درو ورو نگا کردم نبود اومدم برگردم پشتم بود
ات. جیغغغ تو تو تو چجوری
جیمین. هوشش ب هر سوالت نباید جواب بدم ک
رفتم داخل درو بست با هر حرفش ی قدم میومد نزدیکم
جیمین. برای اینکه اینجا باشی باید قانونا هم رعایت کنی هوم
یک سر موقع میای پایین دو خیلی سوال نمیپرسی
سه بیرون رفتن ممنوعه چهار اومد جلو صورتم خم شد ب سلیقه منم لباس میپوشی و پنج بی اجازه وارد اتاقا نمیشی مخصوصا اتاق طبقه بالا
واقعا حرصم گرفت
ات. یکک تو رییس من نیستی دو ب تو چ من چی میپوشم با حالت ترسناکی اومد سمتم چسبوندم ب دیوار تنم لرزه خفیفی کرد
جیمین. مثل اینکه دوست نداری بدونی سر برده های حرف گوش نکن چیکار کردم هوم
از زیر دستش اومدم بیرون رفتم سمت در
جیمین. از این ب بعدم تو قهوه هامو میاری
درو باز کردم رفتم بیرون
اییی پسرههه گند اخلاققق مغروررر جذابب چقدرر خرهههه انگار پادشاهیی چیزییهههه
رفتم تو حیاط عمارت قدم زدم رفتم زیر ی درخت نشستم بغض داشتم نمیدونم یهو چم شد داداشی کجایی پس قرار بود هق بیای دنبالم هق من چقدر دیگه باید هق قوی باشم هق داشتم دلم برات تنگ شده هق
شوگا. ن ب رو مخ بودنت ن ب این گریت
نگاش کردم
شوگا. من شوگام نشست بغلم
ات. اشکامو پاک کردم منم ات
شوگا. چیزی شده
ات واقعا شوگا از جیمین مهربون تره شاید خیلی شوگارو تو ماشین دیده بودمش خیلی سرد بنظر میرسید ولی فقط اعصاب نداره
ات. هیچ یاد ی خاطراتی افتادم از یکی عزیز ترین کسم از دست دادم 🥺
شوگا. هوم منم از دست دادم ما با هم خیلی صمیمی بودیم ولی اون تغییر کرد شد ی ادم سرد بد جنس ب هیچکس رحم نکرد بعد اینکه ب مقام بزرگی رسید تغییر کرد
ات. اوممم واقعاا چی شد ک تصمیم گرفتی باهام حرف بزنی
شوگا. برو گمشو نخواستم بحرفیم اصلا
ات. وااا بی اعصاببب
شوگا. ی نصحیت من ب تو رو مخ جیمین نرو
این حرفو گفت رفت اییی خیلی خوشم میاد ازش فقط خوشگله اندازه نخودم اخلاق نداره رفتم تو اتاقم تمش عوض شده بود رنگ مورد علاقم بود طوسی رفتم درو کمدمو باز کردم لباس بود یکیشو برداشتم سایزشو نگا کردم واقعا این یارووو عجیبیهه رنگ مورد علاقمو میدونه سایزمو میدونه واییی دیووونهههه ب تمام معناسسسس
یکی از لباسارو پوشیدم رفتم پایین
جیسو. قهوه ارباب امادس
ات. تو چراا انقدر سرد با من حرف میزنی منم ی دختر همسن خودتم
جیسو. من سرد رفتار نمیکنم قانون عمارته نباید با کسی تو عمارت حرف زد وگرنه تنبیه میشیم
ات. اونو بسپار ب من نمیزارم کاریت کنن راحت باش منم تنهام اینجا حوصلم سر میره
ی چشمک زدم بهش قهوه رو برداشتم تا اقا میللل بفرمایننن
رفتم داخل اتاقش سرم پایین بود ک
رفت تو اشپز خونه نشستم رو صندلی غذامو خوردم
ات. پس بقیههه نمیان
جیسو. شما وقتی خواب بودید خوردن همه ارباب گفتن بعد غذاتون برید پیششون
ات. اتاقش کجاست
جیسو. طبقه بالا در مشکی
رفتم بالا ی در مشکی بود درو باز کردم رفتم تو
با حالت سردو خشن گفت
جیمین. بلند نیستی در بزنه
ات. اهه
رفتم بیرون در زدم گفت بیا داخل
رفتم تو اتاق درو ورو نگا کردم نبود اومدم برگردم پشتم بود
ات. جیغغغ تو تو تو چجوری
جیمین. هوشش ب هر سوالت نباید جواب بدم ک
رفتم داخل درو بست با هر حرفش ی قدم میومد نزدیکم
جیمین. برای اینکه اینجا باشی باید قانونا هم رعایت کنی هوم
یک سر موقع میای پایین دو خیلی سوال نمیپرسی
سه بیرون رفتن ممنوعه چهار اومد جلو صورتم خم شد ب سلیقه منم لباس میپوشی و پنج بی اجازه وارد اتاقا نمیشی مخصوصا اتاق طبقه بالا
واقعا حرصم گرفت
ات. یکک تو رییس من نیستی دو ب تو چ من چی میپوشم با حالت ترسناکی اومد سمتم چسبوندم ب دیوار تنم لرزه خفیفی کرد
جیمین. مثل اینکه دوست نداری بدونی سر برده های حرف گوش نکن چیکار کردم هوم
از زیر دستش اومدم بیرون رفتم سمت در
جیمین. از این ب بعدم تو قهوه هامو میاری
درو باز کردم رفتم بیرون
اییی پسرههه گند اخلاققق مغروررر جذابب چقدرر خرهههه انگار پادشاهیی چیزییهههه
رفتم تو حیاط عمارت قدم زدم رفتم زیر ی درخت نشستم بغض داشتم نمیدونم یهو چم شد داداشی کجایی پس قرار بود هق بیای دنبالم هق من چقدر دیگه باید هق قوی باشم هق داشتم دلم برات تنگ شده هق
شوگا. ن ب رو مخ بودنت ن ب این گریت
نگاش کردم
شوگا. من شوگام نشست بغلم
ات. اشکامو پاک کردم منم ات
شوگا. چیزی شده
ات واقعا شوگا از جیمین مهربون تره شاید خیلی شوگارو تو ماشین دیده بودمش خیلی سرد بنظر میرسید ولی فقط اعصاب نداره
ات. هیچ یاد ی خاطراتی افتادم از یکی عزیز ترین کسم از دست دادم 🥺
شوگا. هوم منم از دست دادم ما با هم خیلی صمیمی بودیم ولی اون تغییر کرد شد ی ادم سرد بد جنس ب هیچکس رحم نکرد بعد اینکه ب مقام بزرگی رسید تغییر کرد
ات. اوممم واقعاا چی شد ک تصمیم گرفتی باهام حرف بزنی
شوگا. برو گمشو نخواستم بحرفیم اصلا
ات. وااا بی اعصاببب
شوگا. ی نصحیت من ب تو رو مخ جیمین نرو
این حرفو گفت رفت اییی خیلی خوشم میاد ازش فقط خوشگله اندازه نخودم اخلاق نداره رفتم تو اتاقم تمش عوض شده بود رنگ مورد علاقم بود طوسی رفتم درو کمدمو باز کردم لباس بود یکیشو برداشتم سایزشو نگا کردم واقعا این یارووو عجیبیهه رنگ مورد علاقمو میدونه سایزمو میدونه واییی دیووونهههه ب تمام معناسسسس
یکی از لباسارو پوشیدم رفتم پایین
جیسو. قهوه ارباب امادس
ات. تو چراا انقدر سرد با من حرف میزنی منم ی دختر همسن خودتم
جیسو. من سرد رفتار نمیکنم قانون عمارته نباید با کسی تو عمارت حرف زد وگرنه تنبیه میشیم
ات. اونو بسپار ب من نمیزارم کاریت کنن راحت باش منم تنهام اینجا حوصلم سر میره
ی چشمک زدم بهش قهوه رو برداشتم تا اقا میللل بفرمایننن
رفتم داخل اتاقش سرم پایین بود ک
۳۲.۸k
۲۷ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.