وارد عمارت شدم رفتم جلو که به یه باغ گل برخوردم گلای رز.
وارد عمارت شدم رفتم جلو که به یه باغ گل برخوردم گلای رز. زنگی رفتم جلو تر که یه فواره بزرگ دیدم وارد عمارت شدم که به یه پیر زن برخوردم بهش میخورد مهربون باشه
مین هه:سلام
آجوما:سلام تو تازه واردی
مین هه: آره
آجوما:خوب به تخم مرغ های توی یخچال نه نه ببخشید میتونی منو آجوما صدا کنی خوب بریم تا عمارت رو نشونت بدم
مین هه: باش
آجوما دستمو گرفت وبرد تا عمارتو نشونم بده!
اول منو به آشبز خونه ی بزرگ برد که تمام کابیندا از سنگ های نایاب وگرون قیمت ساخته شده
بعد منو به پذیرایی برد خیلییییی بزرگ بود سه دست مبل سلطنتی ویه دست راحتی داشت بعد منو به طبقه های بالا برد خیای قشنگ بود آجوما گفت رو مبل بشینم تا ارباب عمارت بیاد!
مین هه:سلام
آجوما:سلام تو تازه واردی
مین هه: آره
آجوما:خوب به تخم مرغ های توی یخچال نه نه ببخشید میتونی منو آجوما صدا کنی خوب بریم تا عمارت رو نشونت بدم
مین هه: باش
آجوما دستمو گرفت وبرد تا عمارتو نشونم بده!
اول منو به آشبز خونه ی بزرگ برد که تمام کابیندا از سنگ های نایاب وگرون قیمت ساخته شده
بعد منو به پذیرایی برد خیلییییی بزرگ بود سه دست مبل سلطنتی ویه دست راحتی داشت بعد منو به طبقه های بالا برد خیای قشنگ بود آجوما گفت رو مبل بشینم تا ارباب عمارت بیاد!
۴.۲k
۰۳ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.