چند پارتی جیمین
پارت ۳
*سه سال بعد*
آنا:*الان سه ساله منو و جیمین باهم ازدواج کردیم و زندگی خوبی داریم*
جیمین: داشتم تو اینستا میچرخیدم که یه پست دیدم که خانواده ای با بچشون بازی میکردن* آنا...این پستو ببین چه کیوته
آنا: وایی خدا بچه هه چه کیوته
* سکوتی بینشون حاکم شد*
جیمین و آنا:میگم...( خنده)
آنا: اول تو بگو
جیمین: نه تو بگو
آنا: نظرت درباره بچه چیه؟
جیمین: همینو میخواستم بگم🥲
آنا: خب؟
جیمین: پاشو...پاشو کار داریم😈
* چند دقیقه بعد*
( این تیکه رو برای انتقام از دوستم میگذارم چون تو فیک از من یه تیکه اصمات گذاشته بود)😎
آنا:آهههههههه بسه...بسه تمومش کن
جیمین: یکم دیگه تحمل کن الان تموم میشه
آنا: آهههههه
یوهاها آنااا
*سه سال بعد*
آنا:*الان سه ساله منو و جیمین باهم ازدواج کردیم و زندگی خوبی داریم*
جیمین: داشتم تو اینستا میچرخیدم که یه پست دیدم که خانواده ای با بچشون بازی میکردن* آنا...این پستو ببین چه کیوته
آنا: وایی خدا بچه هه چه کیوته
* سکوتی بینشون حاکم شد*
جیمین و آنا:میگم...( خنده)
آنا: اول تو بگو
جیمین: نه تو بگو
آنا: نظرت درباره بچه چیه؟
جیمین: همینو میخواستم بگم🥲
آنا: خب؟
جیمین: پاشو...پاشو کار داریم😈
* چند دقیقه بعد*
( این تیکه رو برای انتقام از دوستم میگذارم چون تو فیک از من یه تیکه اصمات گذاشته بود)😎
آنا:آهههههههه بسه...بسه تمومش کن
جیمین: یکم دیگه تحمل کن الان تموم میشه
آنا: آهههههه
یوهاها آنااا
۱۲.۰k
۰۶ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.