دیدار دوباره پارت 3
امروز گذاشتم فردا نمی زارم مسابقه بین باشگاهی دارم کاراته زبانم تدریس دارم شرمنده
دیدار دوباره
پارت سوم
نشستم داخل ماشین و در رو اروم بستم : خیلی متشکر راضی به زحمت نبودم.
٭این چه حرفیه کجا باید برسونمتن؟
ادرس رو بهش دادم ماسک مشکی روی صورتش رو پایین کشید و تونستم صورتش رو ببینم چشمای قهوی کشیده و بینی متوسط و للب های صورتی کوچیک و یه چونه مثلثی و موهای خرمایی رنگی که خامه ای کوتاه شده بودن عطر تلخ و سردش بینیم رو نوازش میکرد.
دست از دید زدن برداشتم .
٭اسم من سهونه . می تونم اسمتون رو بپرسم؟
× خوشوقتم من سارا هستم.
٭ اسم قشنگیه شما اهل کجایید؟
× من ایرانی هستم.
٭ اووو خیلی خوبه رون کره حرف میزنید.
× متشکر از دوسال پیش تمرین میکنم.
٭ خیلی جالبه امیدوارم از کره خوشتون بیاد در ضمن اگر کاری داشتید با من تماس بگیرید.
و یه کارت از داش بورد به من داد و تشکر کردم تا رسیدن به مقصدم حرفی بینمو رد و بدل نمیشد.
× خیلی متشکرم بهتون زحمت دادم.
٭ این چه حرفیه به کمک نیاز داشتید با من تماس بگیرید.
× چشم متشکرم خدانگهدار.
٭ خداحافظ.
وصبر کرد که من داخل ساختمون مورد نظرم بشم و بعد رفت. چه مرد با شعوری بود ها خوش قیافه بود دما من خیلی جذاب ترم بله ایول دختر .
بعد مصاحبه مدارکم رو تحویل دادم و یه کلید خونه و سوییچ ماشین بهم دادن و گفتن از فردا برم سر کار خوب شد ها ولی باید دنبال یه باشگاه کاراته هم میگشتم . خداروشکر ماشین فرمونش سمت چپ بود آخیش نصف استرسم رفت. روشن کردم و از روی مپ به خونه رسیدم یه بنز مشکی بود ماشینم.
همونجور که گفته بودن خونه طبقه پنجم این اپارتمان بود و 80 متر بود واحد سه خوبه واسه یکی مثل من فعلا خوبه .
داخل خونه شدم و با دیدنش تعجب کردم کاملا تمیز و اماده با تمام وسایل بله دیگه دعوت نامه فرستادن ها دو تا اتاق خواب داشت یه اشپز خونه 12 متری با وسایا و یه میز غذا خوری چهار نفره وسطش دکور خونه چوبی بود و سبک معماری کره ای داشت خوبه البته فعلا.
کاری نداشتم فقط کتابامو چیدم و لباسامو جا دادم و عکس خونوادگی مون رو اویزون کردم یاد پدرم افتادم همیشه باهم بازی و شوخی میکردیم دوستم بود تا بابام دلم گرفت ولی سریع خودمو جمع و جور کردم و به سمت حموم رفتم.
خب دوستان اینم پارت سه لایک بالای 20 اپ شدن پارت چهار
دیدار دوباره
پارت سوم
نشستم داخل ماشین و در رو اروم بستم : خیلی متشکر راضی به زحمت نبودم.
٭این چه حرفیه کجا باید برسونمتن؟
ادرس رو بهش دادم ماسک مشکی روی صورتش رو پایین کشید و تونستم صورتش رو ببینم چشمای قهوی کشیده و بینی متوسط و للب های صورتی کوچیک و یه چونه مثلثی و موهای خرمایی رنگی که خامه ای کوتاه شده بودن عطر تلخ و سردش بینیم رو نوازش میکرد.
دست از دید زدن برداشتم .
٭اسم من سهونه . می تونم اسمتون رو بپرسم؟
× خوشوقتم من سارا هستم.
٭ اسم قشنگیه شما اهل کجایید؟
× من ایرانی هستم.
٭ اووو خیلی خوبه رون کره حرف میزنید.
× متشکر از دوسال پیش تمرین میکنم.
٭ خیلی جالبه امیدوارم از کره خوشتون بیاد در ضمن اگر کاری داشتید با من تماس بگیرید.
و یه کارت از داش بورد به من داد و تشکر کردم تا رسیدن به مقصدم حرفی بینمو رد و بدل نمیشد.
× خیلی متشکرم بهتون زحمت دادم.
٭ این چه حرفیه به کمک نیاز داشتید با من تماس بگیرید.
× چشم متشکرم خدانگهدار.
٭ خداحافظ.
وصبر کرد که من داخل ساختمون مورد نظرم بشم و بعد رفت. چه مرد با شعوری بود ها خوش قیافه بود دما من خیلی جذاب ترم بله ایول دختر .
بعد مصاحبه مدارکم رو تحویل دادم و یه کلید خونه و سوییچ ماشین بهم دادن و گفتن از فردا برم سر کار خوب شد ها ولی باید دنبال یه باشگاه کاراته هم میگشتم . خداروشکر ماشین فرمونش سمت چپ بود آخیش نصف استرسم رفت. روشن کردم و از روی مپ به خونه رسیدم یه بنز مشکی بود ماشینم.
همونجور که گفته بودن خونه طبقه پنجم این اپارتمان بود و 80 متر بود واحد سه خوبه واسه یکی مثل من فعلا خوبه .
داخل خونه شدم و با دیدنش تعجب کردم کاملا تمیز و اماده با تمام وسایل بله دیگه دعوت نامه فرستادن ها دو تا اتاق خواب داشت یه اشپز خونه 12 متری با وسایا و یه میز غذا خوری چهار نفره وسطش دکور خونه چوبی بود و سبک معماری کره ای داشت خوبه البته فعلا.
کاری نداشتم فقط کتابامو چیدم و لباسامو جا دادم و عکس خونوادگی مون رو اویزون کردم یاد پدرم افتادم همیشه باهم بازی و شوخی میکردیم دوستم بود تا بابام دلم گرفت ولی سریع خودمو جمع و جور کردم و به سمت حموم رفتم.
خب دوستان اینم پارت سه لایک بالای 20 اپ شدن پارت چهار
۷.۰k
۱۷ تیر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.