part 14 : my half brother
چند روز شده بود ولی هیچکس فرشته کوچولومو پیدا نکرده بود از طرفی شوگا هم تو حال خودش نبود
و مثل مرغ سرکنده اینور و اونور میرفت و داشت دنبال میا میگشت
خیلی حالم بد بود این بادیگاردا ه هیچی ردی نمیتونستن از ا.ت پیدا کنن
توی این چند روز نصف کره رو گشتم ولی نبود
من اگه شده کله دنیا رو میگردم و پیداش میکنم
چند ماه بعد
چند ماه گذشته بود دیگه نا نداشتم همه جا رو گ،شته بودم ولی نبود
توی این وقت کارم شده بود گشتن آدمای بی گناه
جنگ های مختلف. با همه ی مافیا و شب تا صبح مشروب خوردن
شوگا هم همراه من بود ولی بیشتر دنبال دخترا میگشت
ا.ت
چند ماه شده بود که به آمریکا اومده بودیم
العان ۴ ماهم بود
جونگ کوک نتونسته بود پیدام کنه
و من زندگی راحتی داشتم
شرکتم توی آمریکا حسابی معروف بود
با اینکا چهار ماهم بود ولی اصلا شکم نداشتم و کسی بهم شک نمیکرد
منم اکثرا
از لباس های اور سایز شیک استفاده میکردم امروز نوبت سونوگرافی داشتم تا بفهمم کوچولوم چیه
رفتیم سونوگرافی و دکتر بهم نگفت بچه چیه به سوجن گفت تا سوپرایزم کنن
سوجین : نخود خاله چطوره
ا.ت : عالیه
کهیهو گوشیه ا.ت زنگ خود میا بود ا.ت جواب داد
میا : ا.ت ( داد شدید و ترسیده )
ا.ت استرس گرفته بود و این واسش سم بود
ا.ت و سوجین رفتن خونه
همین که رفتن خونه
خونه بهم ریخته بورد و رد خون بود تا در ب
حیاط بزگ پشت
رفت و یهو دیدنن
اونجا خیلی خوشگل تزئین شده و همه دست زدن واسش
ا.ت : خدا لعنتت کنه بی پدر و مادر پدصگ از بس حرص خوردم چش بچم چپ شد
میا : پرنسس خاله هیچش نمیشه مثل من قویه فداش بشم
ا.ت : تا چند روز پیش که فتدوف بود العان پرنسس
چییییی
بچم دخترههههه
هوراااااااااااااااا
خلاصه کلی خوندن. رقصیدن
حالا بریم چند سال بعدجیمین : جونگ کوک بدو دیر شد
جونگ کوک : خیله خب یه شهر بازی سادست
جیمین : میدونی بعد چند سال داره میایم شهر بازی بزرگ آمریکا
جونگ کو : خیله حب بریم
و مثل مرغ سرکنده اینور و اونور میرفت و داشت دنبال میا میگشت
خیلی حالم بد بود این بادیگاردا ه هیچی ردی نمیتونستن از ا.ت پیدا کنن
توی این چند روز نصف کره رو گشتم ولی نبود
من اگه شده کله دنیا رو میگردم و پیداش میکنم
چند ماه بعد
چند ماه گذشته بود دیگه نا نداشتم همه جا رو گ،شته بودم ولی نبود
توی این وقت کارم شده بود گشتن آدمای بی گناه
جنگ های مختلف. با همه ی مافیا و شب تا صبح مشروب خوردن
شوگا هم همراه من بود ولی بیشتر دنبال دخترا میگشت
ا.ت
چند ماه شده بود که به آمریکا اومده بودیم
العان ۴ ماهم بود
جونگ کوک نتونسته بود پیدام کنه
و من زندگی راحتی داشتم
شرکتم توی آمریکا حسابی معروف بود
با اینکا چهار ماهم بود ولی اصلا شکم نداشتم و کسی بهم شک نمیکرد
منم اکثرا
از لباس های اور سایز شیک استفاده میکردم امروز نوبت سونوگرافی داشتم تا بفهمم کوچولوم چیه
رفتیم سونوگرافی و دکتر بهم نگفت بچه چیه به سوجن گفت تا سوپرایزم کنن
سوجین : نخود خاله چطوره
ا.ت : عالیه
کهیهو گوشیه ا.ت زنگ خود میا بود ا.ت جواب داد
میا : ا.ت ( داد شدید و ترسیده )
ا.ت استرس گرفته بود و این واسش سم بود
ا.ت و سوجین رفتن خونه
همین که رفتن خونه
خونه بهم ریخته بورد و رد خون بود تا در ب
حیاط بزگ پشت
رفت و یهو دیدنن
اونجا خیلی خوشگل تزئین شده و همه دست زدن واسش
ا.ت : خدا لعنتت کنه بی پدر و مادر پدصگ از بس حرص خوردم چش بچم چپ شد
میا : پرنسس خاله هیچش نمیشه مثل من قویه فداش بشم
ا.ت : تا چند روز پیش که فتدوف بود العان پرنسس
چییییی
بچم دخترههههه
هوراااااااااااااااا
خلاصه کلی خوندن. رقصیدن
حالا بریم چند سال بعدجیمین : جونگ کوک بدو دیر شد
جونگ کوک : خیله خب یه شهر بازی سادست
جیمین : میدونی بعد چند سال داره میایم شهر بازی بزرگ آمریکا
جونگ کو : خیله حب بریم
۷.۳k
۰۲ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.