فرشته نجات-پارت²:)
# یااااااا، گفتم داخل کسیهههه(اعصاب جین شی دقیقا منههه،،،صگیییی😂😂🤡)
دختره اومد داخل و جلوی میزم روی دو زانو افتاد آجوماعه اولش ترسید ولی بعد...:
÷یاااا، دختر اینجا چیکار میکنیی
(علامت سو یون=)
=مامان جووننن هققق هق
÷بلند شو بلند شو
از روی زمین بلند شدو روی صندلی کنار آجوماعه نشست، انگار ابر بهاری بود اینقد گریه میکرد:/
=مامان..هق..را اون..هق هققق..
÷سو یون...میدونم...خودم از همه چیز با خبرم...برای همین اینجام...هرچی میدونی بگو...شاید آقای کیم بتونه کاری کنه...
=هق حالا چیکار کنیم هقق
سرفه فیکی کردم ک حواساشون و به من دادن
=آقای کیییممم
_عممم، بله
=منو شناختین؟
_خیر بنده بجا نیاوردم شمارو
=من و مادرم برای خواهرم اومدیم بوسان دفتر قبلیتون، به نام لی مین سو(مگه خواهر لی مین هوعه خواهرت خواهر من:/؟چی گفتممم😂🫥:/)
_عاااا..(نشناخته هنوز)..هااااا(شناخت...)، بله بله الان دیگه بجا آوردم،،،شما در مورد این جریان خودکشی چی میدونید؟
=آقای کیم را اون گفت وقتی اوتیسمیه و نمیتونه مثل بقیه مردم عادی زندگی کنه...پس چه بهتر که زندگی نکنه...سه روز دیگه...میخواد خودشو از روی پل هان بندازه پایین...اگه دیر کنیم...اگه دیر کنیم انجامش میده...من را اونو مث کف دستم میشناسم...اگه بگه یکاریو انجام میدم...حتما انجامش میده...لطفا کمکش کنید...اون خیلی برای مردن جوونه اون..فقط...فقط ۲۵ سال زندگی کرده...این برای یه انسان که میخواد به دست خودش بمیره خیلی کمه...نمیتونم...نمیتونم تحمل کنم...اون مث خواهرمه...من خواهر خودمو هم همینجوری از دست دادم...دیگه...دیگه تحمل ندارم اونم همینجوری از دست بدم...نمیتونم...هق..نمیتونممم.....شما نتونستید مین سو رو نجات بدید چون خودش درمان شدن رو قبول نکرد...اما...اما را اونِ من...من مطمئنم اون میخواد درمان بشه...کمکش کنید...
با حرفایی که دختره زد اعصابم شخمی شد چون خواهر اون تنها کسی بود ک نتونستم نجات بدم...نمیخوام بهترین دوستش نفر دوم باشه...
_اگه بخواین بیاریدش اینجا همراهی میکنه؟
÷مطمئن نیستم
_خانم لی شما چطور، میتونید بیارینش؟
=نمیدونم...ولی تلاشمو میکنم
_چون احتمال داره برای اومدن به اینجا همراهی نکنه ما باید یه نقشه دوم هم داشته باشیم و ریسک نکنیم...خانم سو...
÷مین، فامیلی خودم مینه
_عااا بله، خانم مین شما برای فردا تلاش کنید بیاریدش اینجا اگرم نخواست خیلی بهش زور نکنید و طی این سه روز باهاش بهتر از همیشه رفتار کنید ک برای خودکشی تحریک نشه،،،فعلن بیاید بحث رو همینجا تموم کنیم تا فردا ک من نقشه دوم و بهتون بگم یا خانم س...مین و بیارید،،، اگرم نشد من میام پیشش،،،آدرس همینیه ک توی پروندست دیگه؟
÷بله
_کارت من رو هم محض احتیاط داشته باشید ک اگر اتفاقی افتاد زنگ بزنید هر موقعی که بود مشکلی نیست فقط تماس بگیرید
و به جفتشون کارت ویزیتمو دادم،،، بلند شدن ک برن...
=آقای کیم تمام امید من به ادامهی زندگی را اونه... لطفا نجاتش بدید...بازم ممنون
بعدم مطبو ترک کردن منم رفتم خونه و توی وان نشستم برای این دختره را اون نقشه کشیدم...اگه اینم از دست بدم هیچ وقت خودمو نمیبخشم..
فعلا تا بعد:)
#بنگتن_بویز #بی_تی_اس #فیک
دختره اومد داخل و جلوی میزم روی دو زانو افتاد آجوماعه اولش ترسید ولی بعد...:
÷یاااا، دختر اینجا چیکار میکنیی
(علامت سو یون=)
=مامان جووننن هققق هق
÷بلند شو بلند شو
از روی زمین بلند شدو روی صندلی کنار آجوماعه نشست، انگار ابر بهاری بود اینقد گریه میکرد:/
=مامان..هق..را اون..هق هققق..
÷سو یون...میدونم...خودم از همه چیز با خبرم...برای همین اینجام...هرچی میدونی بگو...شاید آقای کیم بتونه کاری کنه...
=هق حالا چیکار کنیم هقق
سرفه فیکی کردم ک حواساشون و به من دادن
=آقای کیییممم
_عممم، بله
=منو شناختین؟
_خیر بنده بجا نیاوردم شمارو
=من و مادرم برای خواهرم اومدیم بوسان دفتر قبلیتون، به نام لی مین سو(مگه خواهر لی مین هوعه خواهرت خواهر من:/؟چی گفتممم😂🫥:/)
_عاااا..(نشناخته هنوز)..هااااا(شناخت...)، بله بله الان دیگه بجا آوردم،،،شما در مورد این جریان خودکشی چی میدونید؟
=آقای کیم را اون گفت وقتی اوتیسمیه و نمیتونه مثل بقیه مردم عادی زندگی کنه...پس چه بهتر که زندگی نکنه...سه روز دیگه...میخواد خودشو از روی پل هان بندازه پایین...اگه دیر کنیم...اگه دیر کنیم انجامش میده...من را اونو مث کف دستم میشناسم...اگه بگه یکاریو انجام میدم...حتما انجامش میده...لطفا کمکش کنید...اون خیلی برای مردن جوونه اون..فقط...فقط ۲۵ سال زندگی کرده...این برای یه انسان که میخواد به دست خودش بمیره خیلی کمه...نمیتونم...نمیتونم تحمل کنم...اون مث خواهرمه...من خواهر خودمو هم همینجوری از دست دادم...دیگه...دیگه تحمل ندارم اونم همینجوری از دست بدم...نمیتونم...هق..نمیتونممم.....شما نتونستید مین سو رو نجات بدید چون خودش درمان شدن رو قبول نکرد...اما...اما را اونِ من...من مطمئنم اون میخواد درمان بشه...کمکش کنید...
با حرفایی که دختره زد اعصابم شخمی شد چون خواهر اون تنها کسی بود ک نتونستم نجات بدم...نمیخوام بهترین دوستش نفر دوم باشه...
_اگه بخواین بیاریدش اینجا همراهی میکنه؟
÷مطمئن نیستم
_خانم لی شما چطور، میتونید بیارینش؟
=نمیدونم...ولی تلاشمو میکنم
_چون احتمال داره برای اومدن به اینجا همراهی نکنه ما باید یه نقشه دوم هم داشته باشیم و ریسک نکنیم...خانم سو...
÷مین، فامیلی خودم مینه
_عااا بله، خانم مین شما برای فردا تلاش کنید بیاریدش اینجا اگرم نخواست خیلی بهش زور نکنید و طی این سه روز باهاش بهتر از همیشه رفتار کنید ک برای خودکشی تحریک نشه،،،فعلن بیاید بحث رو همینجا تموم کنیم تا فردا ک من نقشه دوم و بهتون بگم یا خانم س...مین و بیارید،،، اگرم نشد من میام پیشش،،،آدرس همینیه ک توی پروندست دیگه؟
÷بله
_کارت من رو هم محض احتیاط داشته باشید ک اگر اتفاقی افتاد زنگ بزنید هر موقعی که بود مشکلی نیست فقط تماس بگیرید
و به جفتشون کارت ویزیتمو دادم،،، بلند شدن ک برن...
=آقای کیم تمام امید من به ادامهی زندگی را اونه... لطفا نجاتش بدید...بازم ممنون
بعدم مطبو ترک کردن منم رفتم خونه و توی وان نشستم برای این دختره را اون نقشه کشیدم...اگه اینم از دست بدم هیچ وقت خودمو نمیبخشم..
فعلا تا بعد:)
#بنگتن_بویز #بی_تی_اس #فیک
۹.۱k
۲۵ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.