دُختَر کوچولو وَمافیاْ.
دُختَر کوچولو وَمافیاْ.____
part.7
باهم وارد کلاس شدیم
معلم تاریخ اومد درس دادو رف
ا.ت:آخ خستم بچه ها بیاین بریم بوفه ی چیزی بخوریم
لیسا :آره بریم من وقتی معلم بنگ چانو میبینم گشنم میشه از بس خوشمزس
جنی :اَی خاک تو مخت
جیسو :حالا بیان بریم منم گشنمه
با بچه ها راه افتادیم ب سمت بوفه وقتی ب بوفه رسیدیم کوکو دیدم
نمیدونم چرا اون لحظه ازش یکم ترسیدم
جنی :هوی خر بیا بریم برا چ اینجا وایسادی
ا.ت:ه...ها ...باش بریم
*
همه باهم ی نودل مرغ خوردیمو از بوفه زدیم بیرون
بعد رفتیم کلاس ک یکی با دست مانعم شد
برگشتم دیدم کوکه
کوک:بیا بریم
ا.ت:کجا بریم
کوک:دلم دعوا میخواد
(بچم مث خودم اهل دعواس)
ا.ت:هن فازت چیه
کوک:تا الان ک نمیدونم
ادامه دارد... .
part.7
باهم وارد کلاس شدیم
معلم تاریخ اومد درس دادو رف
ا.ت:آخ خستم بچه ها بیاین بریم بوفه ی چیزی بخوریم
لیسا :آره بریم من وقتی معلم بنگ چانو میبینم گشنم میشه از بس خوشمزس
جنی :اَی خاک تو مخت
جیسو :حالا بیان بریم منم گشنمه
با بچه ها راه افتادیم ب سمت بوفه وقتی ب بوفه رسیدیم کوکو دیدم
نمیدونم چرا اون لحظه ازش یکم ترسیدم
جنی :هوی خر بیا بریم برا چ اینجا وایسادی
ا.ت:ه...ها ...باش بریم
*
همه باهم ی نودل مرغ خوردیمو از بوفه زدیم بیرون
بعد رفتیم کلاس ک یکی با دست مانعم شد
برگشتم دیدم کوکه
کوک:بیا بریم
ا.ت:کجا بریم
کوک:دلم دعوا میخواد
(بچم مث خودم اهل دعواس)
ا.ت:هن فازت چیه
کوک:تا الان ک نمیدونم
ادامه دارد... .
۶.۶k
۰۳ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.