(پری دریایی).۱.
با تمام سرعت میدویدی از روی ماشین ها میپریدی با تمام سرعتت تو یه دختر بودی و بدنه سفید و حساسی داشتی اما تو برات مهم نبود هیچ کدوم از این ها تو یه دختر ۱۶ساله ای تو با تمام توان دویدی کلاه کُپ مشکیت رو لبش رو دادی پایین تا صورتت رو دوربین هایه تویه راه نگریه با تمام سرعت رسیدی و استخر سر باز دختر پسری لبخندی کش دار زدی و وارد استخر شدی تو: اقای کایببخشید امشب نمی تونم بیام به من میگن ا/ت من می خوام بیام استخر دختر پسری می خوام ببینم وقتی فهمیدی اومدم امشب اینجا چی کار میکنی پلیس ها هم پشت سرت وارد شدن رفتی رفتی یه گوشه با اون که خوشت نمی یومد بدنت رو مردا ببینن مجبور بودی لباس هات رو در بیاری تا پلیس نفهمن تو کدومی رفتی دمه یکی از کمد ها درش رو باز کرد کلاهت رو در اوردی موهات رو صاف کردی کته بادیه مشکیت رو در اوردی و لباس مشکی استین کوتاهت رو هم در اوردی رفتی دمه کمد یکی دیگه که دختر بود توش لباس زیرمشکی و یه شلوار چسبون بود برشون داستی گذاشتی تو کمد خودت شلوارت رو در نیاوردی چون پات رو اگه پسر ها میدین کف میکردن چون پر بود از کبود و چون پوستت سفیده پیداس به خودت نگاهی تو ایینه کردی سوتتین مشگید باعث شد خیلی زیبا بشی بند سوتینت رو سفت کردی تا تنگ شه و باعث شه خط سینت درست شه با سفت شدن یوتین و با پیدا شدن خطه سینت توبه ایینه چشمکی زدی که از در رفتی بیرون دیدی پلیس ها دارن دونبالت میگردن رفتی داخل اون جایی که استخر سر باز بود همه دختر پسر ها لخت داشتن نوشیدنی میخوردن و با هم دیگه تویه اب عشق بازی میکردن یه پسر اومد طرفت و گفت: چه خوشگلی میای باهم امشب رو بخوابیم رفتی بهش چسبیدی که پسره بکم تعجب کرد فکر کرده بود از اون دختر هایی هستی که پسش میزنن وقتی چسبیدی بهش دمه گوشش گفتی تو: شرمنده من دوست پسر دارم اومدی عقب که یه نگاه خیلی بدی بهت کرد و رفت داخل اب یه پسر خوش هیکل و ساکت که تکیه داده بود به دیواره هایه استخر و داشت دختر هایی که کامل هیچ لباسی تنشون نبود رو نگاه میکرد اروم اروم رفتی طرفش و نوشیدنش رو از کنارش برداشتی و خوردی پسره : هی دختراون ماله من بود تو: شرمنده خیلی تشنم بود یه دفعه پلیس ها وارد شدن که رفتی روبه رویه پسره و چسبیدی بش تو: بدنت خیلی خوبه و لمسش میکردی پسره توهم همین جور و دستشاش رو گذاشت روسینه هات و این کار رو بخاطره این کردی که پلیس ها نقهم تویی و فکر کنن دوست دختر این پسرس و خدا خدا میکردی یکی بیاد از دست این پسر نجاتت بده دیدی پلیس ها دارن بهت نزدیک میشن از کاری که می خواستی ناراحت بودی که دستت رو دورهگردنش حلقه کردی و شروع کردی بوس کردنش یه دفعه اونم همراهی کرد مک هایه درد ناکی میزد ازیه طرف ناراحت بودی از یه طرف خوش حال که دیگه ازش جدا شدی .
#زیبا #شیک #عاشقانه #عشق #طنز #پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن #خاص #جذاب #لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره #پست_جدید #دخترونه
#زیبا #شیک #عاشقانه #عشق #طنز #پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن #خاص #جذاب #لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره #پست_جدید #دخترونه
۴۱.۰k
۰۷ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.