•VAMPIRE•
متاسفم برای تاخیر زیاد💔
-------
دوربین از روی لورا شروع به فیلم گرفتن میکنه-
-لورا-
آه خسته کنندست اینکه هر روز مثل دیوونه ها باید این راه کوفتی برم و بیام.
کمی جلوتر به کاخ ومپایر ها میرسم، فردا بچه ها میان اینجا ولی خب من یه دانش آموز بورسیهم و خواب دیدن به این کاخو باید داشته باشم. آه
چند مینی همونجا میایستم و به کاخ نگاه میکنم-
الحق که هرچقدرم گرون باشه بلیط حق دارن
تو افکار خودم میچرخیدم که همون لحظه یکی دستش رو دور گردنم انداخت بدون فکر از این بوی آشنا میشد فهمید که ری عه
(ذهن لورا)"اون یکی از پولدارترین دخترای کشوره و نمیدونم چرا اصن باهم دوستیم"
+هی دختر آروم تر خفهام کردی
-بعد این همه سال هنوز غر میزنی،هی چرا اینجوری بهش نگا میکنی؟باور کن خیلی مسخرس دوبار رفتم و اصلا هم حال نداد فقط فضای ترسناکی داره.
+یعنی اردو نمیری؟
-خب بخاطر وقت گذروندن با تو و بقیه دوستام میام
+پس حوصله سر بر نیست و منم نمیام
چند دقیقه شکه بهم زل زد- هی معلومه چی میگی؟هر روز پر از ذوق راجبش حرف میزدی
+ببین خوشگله پول اون به اندازه دو ماه کارمه
-و منم چند بار تو این همه سال ازت پول خواستم چون همراهم نبود و پس من اونو میدم
*تا خود مدرسه کلی حرف زدیم و آخر بازم میگفت باید بیای*
برگه هارو دادن و منم پولی پرداخت نکردم، چون سال آخری بودیم باید سخت درس میخوندم و چون بورسیه بودم باید تمرکز برای قبول شدن تو دانشگاه میکردم..
پس فردا هم حاضر شدم و مثل همیشه رو صندلیم نشستم و شروع به درس خوندن کردم
-کات- پایان قسمت اول-
~~~~
قبول دارم حوصله سر بره ولی از پارت های بعد هیجان شروع میشه🤡~
حمایتت کنین.
-------
دوربین از روی لورا شروع به فیلم گرفتن میکنه-
-لورا-
آه خسته کنندست اینکه هر روز مثل دیوونه ها باید این راه کوفتی برم و بیام.
کمی جلوتر به کاخ ومپایر ها میرسم، فردا بچه ها میان اینجا ولی خب من یه دانش آموز بورسیهم و خواب دیدن به این کاخو باید داشته باشم. آه
چند مینی همونجا میایستم و به کاخ نگاه میکنم-
الحق که هرچقدرم گرون باشه بلیط حق دارن
تو افکار خودم میچرخیدم که همون لحظه یکی دستش رو دور گردنم انداخت بدون فکر از این بوی آشنا میشد فهمید که ری عه
(ذهن لورا)"اون یکی از پولدارترین دخترای کشوره و نمیدونم چرا اصن باهم دوستیم"
+هی دختر آروم تر خفهام کردی
-بعد این همه سال هنوز غر میزنی،هی چرا اینجوری بهش نگا میکنی؟باور کن خیلی مسخرس دوبار رفتم و اصلا هم حال نداد فقط فضای ترسناکی داره.
+یعنی اردو نمیری؟
-خب بخاطر وقت گذروندن با تو و بقیه دوستام میام
+پس حوصله سر بر نیست و منم نمیام
چند دقیقه شکه بهم زل زد- هی معلومه چی میگی؟هر روز پر از ذوق راجبش حرف میزدی
+ببین خوشگله پول اون به اندازه دو ماه کارمه
-و منم چند بار تو این همه سال ازت پول خواستم چون همراهم نبود و پس من اونو میدم
*تا خود مدرسه کلی حرف زدیم و آخر بازم میگفت باید بیای*
برگه هارو دادن و منم پولی پرداخت نکردم، چون سال آخری بودیم باید سخت درس میخوندم و چون بورسیه بودم باید تمرکز برای قبول شدن تو دانشگاه میکردم..
پس فردا هم حاضر شدم و مثل همیشه رو صندلیم نشستم و شروع به درس خوندن کردم
-کات- پایان قسمت اول-
~~~~
قبول دارم حوصله سر بره ولی از پارت های بعد هیجان شروع میشه🤡~
حمایتت کنین.
۳.۴k
۲۲ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.