دارم ازت متنفر میشم پارت۲
رفتم تو تراس نشستم منتظر بودم پنج دقیقه گذشته بود تصمیم گرفتم برم ببینم چی شد شیکم از رو صندلی بلند شدم .. تا اینکه با چیزی که دیدم جا خوردم تهیونگ با شلوار سفید و تیشرت سفید جلوم وایستاده
ویو تهیونگ
صبحانه نخورده از خونه زدم بیرون رفتم بستنی فروشی دیدم یک دختر با لباس سیاه و کلاه شیک نوتلا و شکلات تلخ سفارش داد و رفت بالا منم همون رو سفارش دادم رفتم بالا وقتی دقت کردم دیدم اون دختر ا\ت یک نیشخند از سر تعجب زدم پنج دقیقه گذشته بود و من هم همینجوری وایستاده بودم و نگاهش میکردم که بلند شد که بره پایین منو دید و تعجب کرد خندم گرفته بود و نمی تونستم جلوی خندمو بگیرم قیافش خیلی کیوت و خنده دار شده بود خندیدم گفت:«سلام به چی می خندی؟» (از این به بعد تهیونگ - و ا\ت رو با+صحبت هاشون رو مشخص میکنم. و یه چیز دیگه تهیونگ و ا\ت از بچگی بهترین دوستای هم بودن)
-هیچی به قیافت
+مگه قیافم چشه؟
- چش نیست ابروعه
+عصاب خورد کن
-خودتی
+من ؟...من عصاب خورد کنم؟
-آره خوده تو
+باشه اصلا ...بس کن من عصاب خورد کنم ولی تو...تو..تو.. بیشتری
میخواستم جوابشو بدم که بدو بدو رفت پایین دختره ی خنگه کیوت رفت پایین بعد با شیک خودش و شیک من برگشت
+بیا بگیر
- ممنون...تو مگه بامن قهر نکردی
+من گفتم قهرم؟ من گفتم تو عصاب خورد کنی.. (عصبی)
-(خندید) باشه.. باشه..عصبی نشو خواهشا
+(اخم میکنه و روش رو اون ور میکنه)
-بدرک قهر باش (خندید) و (بلند شد رفت پایین سوار ماشینش شد.
+( زیر زیرکی نگا کرد ببینه کجا میره وقتی اون رفت ا\ت هم بدو بدو رفت پایین تا یجایی دنبال ماشین تهیونگ دوید و دیگه نفسش بند اومده بود و دیگه ادامه نداد..و رفت خونه)
ویو تهیونگ
صبحانه نخورده از خونه زدم بیرون رفتم بستنی فروشی دیدم یک دختر با لباس سیاه و کلاه شیک نوتلا و شکلات تلخ سفارش داد و رفت بالا منم همون رو سفارش دادم رفتم بالا وقتی دقت کردم دیدم اون دختر ا\ت یک نیشخند از سر تعجب زدم پنج دقیقه گذشته بود و من هم همینجوری وایستاده بودم و نگاهش میکردم که بلند شد که بره پایین منو دید و تعجب کرد خندم گرفته بود و نمی تونستم جلوی خندمو بگیرم قیافش خیلی کیوت و خنده دار شده بود خندیدم گفت:«سلام به چی می خندی؟» (از این به بعد تهیونگ - و ا\ت رو با+صحبت هاشون رو مشخص میکنم. و یه چیز دیگه تهیونگ و ا\ت از بچگی بهترین دوستای هم بودن)
-هیچی به قیافت
+مگه قیافم چشه؟
- چش نیست ابروعه
+عصاب خورد کن
-خودتی
+من ؟...من عصاب خورد کنم؟
-آره خوده تو
+باشه اصلا ...بس کن من عصاب خورد کنم ولی تو...تو..تو.. بیشتری
میخواستم جوابشو بدم که بدو بدو رفت پایین دختره ی خنگه کیوت رفت پایین بعد با شیک خودش و شیک من برگشت
+بیا بگیر
- ممنون...تو مگه بامن قهر نکردی
+من گفتم قهرم؟ من گفتم تو عصاب خورد کنی.. (عصبی)
-(خندید) باشه.. باشه..عصبی نشو خواهشا
+(اخم میکنه و روش رو اون ور میکنه)
-بدرک قهر باش (خندید) و (بلند شد رفت پایین سوار ماشینش شد.
+( زیر زیرکی نگا کرد ببینه کجا میره وقتی اون رفت ا\ت هم بدو بدو رفت پایین تا یجایی دنبال ماشین تهیونگ دوید و دیگه نفسش بند اومده بود و دیگه ادامه نداد..و رفت خونه)
۳۹۵
۱۱ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.