◞مُـربـی بَـدنـساز مَـن🤍💪◜
◞مُـربـی بَـدنـساز مَـن🤍💪◜
#PArt_6
┈┉┄┈┉┉┄•🤍🔥•┈┉┉┄┈┉┈
پوزخندی به ذوق الکیش زدم و گفتم:
- چی میگی!؟ کدوم جشن؟ کدوم تالار!؟
مغموم گفت: دیوونه مگه جشن نامزدیت نیست!؟ تو و شهرام؟؟
یه دستمو بالا گرفتم و اشک ریختم.
- اسم اون عوضیو نیار لطفا.
- چیشده من قربونت بشم؟
- دیشب مچشو با یه اشغالتر از خودش گرفتم ... گفت من چاقم زشتم گفت در حدش نیستم...
نمیدونم چکار کنم هرچی رژیم میگیرم به جایی نمیرسم دیگه خسته شدم..
سرمو بین دستام گرفتم که دستش رو پام نشست.. سرمو بالا گرفتم که لبخند مهربونی زد و گفت:
- بخدا همه آرزوشونه مثل تو خوشگل باشن.. اون جنسش شیشه خورده داشت.. همون بهتر عقدش نشی..
بغلم کرد که با ناراحتی گفتم:
- مامانم چی!؟ اونم!!
منو به خودش فشرد و گفت:
- اروم باش.. بعد کلاس بیا خونمون یه راهکار دارم.
ازش فاصله گرفتم و گفتم:
- نکنه قرص مرصه... ننم گفته قرص نازایی میاره.. منم که عشق بچم سرم بی کلاه میمونه.
بلند خندید و گفت: وای آسو خیلی باحالی! خنگ قرص چیه!؟
- والا تویی دیگه!
لبخندی بهم زد و گفت: نترس یه کارخوبه
┈┉┄┈┉┉┄•🤍🔥•┈┉┉┄┈┉┈
#PArt_6
┈┉┄┈┉┉┄•🤍🔥•┈┉┉┄┈┉┈
پوزخندی به ذوق الکیش زدم و گفتم:
- چی میگی!؟ کدوم جشن؟ کدوم تالار!؟
مغموم گفت: دیوونه مگه جشن نامزدیت نیست!؟ تو و شهرام؟؟
یه دستمو بالا گرفتم و اشک ریختم.
- اسم اون عوضیو نیار لطفا.
- چیشده من قربونت بشم؟
- دیشب مچشو با یه اشغالتر از خودش گرفتم ... گفت من چاقم زشتم گفت در حدش نیستم...
نمیدونم چکار کنم هرچی رژیم میگیرم به جایی نمیرسم دیگه خسته شدم..
سرمو بین دستام گرفتم که دستش رو پام نشست.. سرمو بالا گرفتم که لبخند مهربونی زد و گفت:
- بخدا همه آرزوشونه مثل تو خوشگل باشن.. اون جنسش شیشه خورده داشت.. همون بهتر عقدش نشی..
بغلم کرد که با ناراحتی گفتم:
- مامانم چی!؟ اونم!!
منو به خودش فشرد و گفت:
- اروم باش.. بعد کلاس بیا خونمون یه راهکار دارم.
ازش فاصله گرفتم و گفتم:
- نکنه قرص مرصه... ننم گفته قرص نازایی میاره.. منم که عشق بچم سرم بی کلاه میمونه.
بلند خندید و گفت: وای آسو خیلی باحالی! خنگ قرص چیه!؟
- والا تویی دیگه!
لبخندی بهم زد و گفت: نترس یه کارخوبه
┈┉┄┈┉┉┄•🤍🔥•┈┉┉┄┈┉┈
۹۶۴
۲۹ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.