خون آشام خشن من
........
که یهو...
درو باز کردم دیدم لیسا جنی جیسو پست درن
ا.ت:سلام سما اینجا چیکار میکنید
لیسا:مگه پیاممو نخوندی گفتم امروز میایم دنبالت
ا.ت:نه کار داشتم
راستی گوشی آوردین
جیسو:آره
جنی :یس
لیسا:مگه میشه من گوشی نیارم
ا.ت: پس زود باشید دیرمون شد
ادمین:درحال رفتن به مدرسه
و بعد از چند مین رسبدن چونکه خونه ی ا.ت به مدرسه نزدیکه
و توی مدرسه یک پارتی بود مدرسه تموم و لیسا جنی جیسو و ا.ت رفتن توی رختکن لباسشونو بپوشن(پست میکنم) که مثل همیشه لباسشون لش بودچونکه ا.ت رانندگی بلد بود اون رانندگی کرد و بعد از چند ساعت رسیدن به جنگل چونکه خوده ماشینه خونه داشت چادر پهن نکردن(منظورم از اون اوتوبوسایی که خودشون تختو حموم و دستشویی داره اگه پیدا کردم عکسشو میزارم)و دارشتن داخل خونه ی اون اوتوبوسه جرعت حقیقت بازی میکردن که لیسا به ا.ت جرعت داد بره دله جنگل از اونجایی که ا.ت دختر نترسی بود قبول کرد که توی را احساس کرد دوتا چیزه تیز رفته توی گردنش و بعد بیهوش شد وقتی که به هاش اومد دید داخل یک اتاق با تم مشکی
که یهو یک اومد داخل و...
بای بای بچه ها اگه نتم تموم نشه امشب میزارم🖤
که یهو...
درو باز کردم دیدم لیسا جنی جیسو پست درن
ا.ت:سلام سما اینجا چیکار میکنید
لیسا:مگه پیاممو نخوندی گفتم امروز میایم دنبالت
ا.ت:نه کار داشتم
راستی گوشی آوردین
جیسو:آره
جنی :یس
لیسا:مگه میشه من گوشی نیارم
ا.ت: پس زود باشید دیرمون شد
ادمین:درحال رفتن به مدرسه
و بعد از چند مین رسبدن چونکه خونه ی ا.ت به مدرسه نزدیکه
و توی مدرسه یک پارتی بود مدرسه تموم و لیسا جنی جیسو و ا.ت رفتن توی رختکن لباسشونو بپوشن(پست میکنم) که مثل همیشه لباسشون لش بودچونکه ا.ت رانندگی بلد بود اون رانندگی کرد و بعد از چند ساعت رسیدن به جنگل چونکه خوده ماشینه خونه داشت چادر پهن نکردن(منظورم از اون اوتوبوسایی که خودشون تختو حموم و دستشویی داره اگه پیدا کردم عکسشو میزارم)و دارشتن داخل خونه ی اون اوتوبوسه جرعت حقیقت بازی میکردن که لیسا به ا.ت جرعت داد بره دله جنگل از اونجایی که ا.ت دختر نترسی بود قبول کرد که توی را احساس کرد دوتا چیزه تیز رفته توی گردنش و بعد بیهوش شد وقتی که به هاش اومد دید داخل یک اتاق با تم مشکی
که یهو یک اومد داخل و...
بای بای بچه ها اگه نتم تموم نشه امشب میزارم🖤
۴.۹k
۱۷ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.