پارت 2تک پارتی For what sin

یونگی ویو
و خودم رو از دره به پایین انداختم
در راه همه ی خاطراتم با ات«ات بود درسته؟» به یادم اومد.
فلش بک
+یونگی خیلی بدیییی
_چون زنم و جلو دوستاش بوسیدم
+بی تربیتتتت«ات دختری عادی بدون ذهنی منفی می باشد»
_اااااااا
پایان فلش بک
از زبان راوی
و بومم یونگی با ناراحتی و غم دوری از عشقش خودش رو فدا کرد خونش تمام اون مکان رو پر کرده بود. یونگی نمیدونست ات در اون لحظه همه ی توانش رو برای نجاتش صرف کرد ولی.... فقط روحش بود یونگی مرد. پوچ و خالی از روده و دل شد. در همون لحظه ات و یونگی با هم به سمت برزخ میرفتن تا تکلیفشون مشخص بشه.
«سال2307»
+لالاالاالالاللاا لالالاللااااا
بوم ات با موتور فضاییش به یه انسان برخورد میکنه
+هی آقا حالتون خوبه؟
_ممن.....
+.....
بلههه یونگی و ات باز هم با هم برخورد کردند ولی با این تفاوت که زندگیشان تا آخر عمر به خوبی و خوشی ادامه پیدا کرد
_شما رل دارید؟
+نه شما؟
_منم ندارم حاضری تا آخر عمر من مجنون رو تحمل کنی؟
+میدونی تازه به عشق در نگاه اول پی بردم بلههههههه
........
«سال1316»
+تمامم و اینم زندگی منو بابات و آشناییمون.
~اوماااا چینچااا
_د پسر گلممم
.
.
.
.
.
پایان