چند پارتی جیمین پارت ۹

چند پارتی جیمین پارت ۹
ویو ا.ت
داشتم میخوابیدم که دیدم جیمین اومد تو اتاق
جیمین:میشه پیشت بخوابم؟
ا.ت:یا جیمین شی مگه بچه ای؟
جیمین:خواهش میکنم🥺
چشماشو شبیه بچه ها که دلم نیومد بهش نه بگم
ا.ت:باشه بیا
جیمین:آخجوننننننننن🥺❤️
ا.ت:فقط سر و صدا نکن فردا کنسرت دارم!!!
جیمین:چشم❤️🫠
دیدم یهو بغلم کرد
ا.ت:آهای نگفتم میتونی بغل ک.....
دیدم خودشو مثل یه جوجه کرده
ا‌.ت:خیله خب بابا
گرفتیم خوابیدیم



صبح شد
داشتم آماده میشدم که برم سمت سالن کنسرت
یهو جوجه خان اومد
جیمین:ا.ت جایی میری بگم بادیگارد ببرتت
ا.ت:دارم میرم کنسرت دارم
جیمین:وایسا الان میام


جیمین:خب ا.ت گفتم ببرتت،ساعت چند برمیگردی؟
ا.ت:مرسی ممنونم ♡ساعت ۸
جیمین:باشه ♡♡♡
ا.ت:بای
جیمین:بای❤️🥺


وقتی رسیدم لیا سریع اومد طرفم

لیا:گاومیش دیشب کجا رفتی نگرانت شدم؟
ا.ت:قضیش طولانی کنسرت تموم شد برات تعریف میکنم
لیا:باشه
رفتیم نشستم جلو میکاپ آرتیست
و.............

خماری😈😂کرم دارم😌
شرطا
لایک۴
کامنت۲۰