قرمه سبزی به سبک هندسام پارت پنجم
یونگی:داد*
حتی یه بار داشت به سمت ا. ت بلوک پرت میکرد و ا. ت غر می زد اما باز اونا میخندیدن
ا. ت هم هرچی از دهنش در اومد به اون اقا گفت( پسر عموش)
و روز هایی که مو اومد و سر صدا می کرد... از اون روز دیگه ا. ت کوتا نیومد!
ا. ت:باورم نمیشه یونگی اوپا داره اینارو با چه احساس حرصی میگه هق من من نباید بهش میگفتم که الان اعصابش خراب بشه
...
جیمین:هیونگ اروم باش...
یونگی:چی رو اروم باشم هااااا
نمی دونی چه حسیه نمی دونییی اون انقدر... چیزه ما انقدر همه سختی کشیدیم که نگو. حالا اینو. باید بگم که همتون بدوند یادتون نمیاد ا. ت چی گفتتتت
جین:من هیچ چیزی که خیلی مهم باشه رو ازتون پنهان نمیکنم اوپا ها
حتی یه بار داشت به سمت ا. ت بلوک پرت میکرد و ا. ت غر می زد اما باز اونا میخندیدن
ا. ت هم هرچی از دهنش در اومد به اون اقا گفت( پسر عموش)
و روز هایی که مو اومد و سر صدا می کرد... از اون روز دیگه ا. ت کوتا نیومد!
ا. ت:باورم نمیشه یونگی اوپا داره اینارو با چه احساس حرصی میگه هق من من نباید بهش میگفتم که الان اعصابش خراب بشه
...
جیمین:هیونگ اروم باش...
یونگی:چی رو اروم باشم هااااا
نمی دونی چه حسیه نمی دونییی اون انقدر... چیزه ما انقدر همه سختی کشیدیم که نگو. حالا اینو. باید بگم که همتون بدوند یادتون نمیاد ا. ت چی گفتتتت
جین:من هیچ چیزی که خیلی مهم باشه رو ازتون پنهان نمیکنم اوپا ها
۵.۶k
۲۳ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.