آیدل جذاب من قسمت بیست و یکم:))
و بدو بدو رفت داخل وقتی اومد داخل اتاق بدن بی جون پسرش و روی تخت بیمارستان دید قلبش درد گرفت ممکنه
یه روزی اینجوری ترکش کنه؟ آروم آروم نزدیک تخت میشد و قلبش بیشتر درد میگرفت هرچقدر تونست نزدیکش رفت و نگاهش میکرد کاش و ولی های این دو زوج کاملا متفاوت با تمام زوج های دیگه بود
_ پسر کوچولوم من پیشتم دیگه لازم نیست احساس تنهایی کنی
نشست روی صندلی بغل اون تخت و دست ته رو گرفت
_ لطفاً چشماتو باز کن ازت خواهش میکنم شاهزاده
و سرشو به دستای معشوقه ی زیباش تکیه داد
بعد دو ساعت ؛))
چشماشو باز کرد بخاطر نو زیادی که هنوز بهش عادت نکرده بود نمیتونست دور شو ببینه
+ اییی لعنتی عروسی که نیست
وقتی بغلش و نگاه کرد صورت غرق خواب مردشو دید
+ یه ددی باید خشن باشه نه کیوت ..... نگاش کن نمیشه براش ظعف نری
به اطراف نگاهی انداخت و فهمید تو بیمارستانه
+ بدنم خشک شد
دستشو تکون داد
_ تهههه
+ یا مسیح...... جونم ؟
_ بیدار شدی .... حیح آخ جون
من میرم به دکتر بگم
+ کوک آروم کار. دست خودت نده
کوک بدو بدو رفت توی راهرو و به دکتر گفت
دکترم اومد معاینه ش کرد
( تاکید میکنم افراد متفرقه ٫)
٫ وضعیتت کاملا نرماله..... فقط آقای جئون باید باهاتون صحبت کنم
_ در مورد چی ؟
٫ خصوصیه
+ زود بیای ها
_ بعدش برم برات خوراکی بگیرم؟
+ ارههههه
_ باشه باشه .... زود میام
داخل اتاق دکتر ؛))
٫ ببینید آقای جئون مریضت تومور مغزی داره
_ خب که چی..... حالش خوب میشههه؟ براش قرص گرفتم
٫ اگه میخوای زنده بمونه هرچه سریعتر باید پروسه ی درمان و طی کنه
هرچه زودتر امکان زنده موندن بیشتر
و اینکه این روزا دکترا کلک میزنن ببرش پیش یه آدم مطمئن
_ ا... اما آقای دکتر
که صدای در اومد
( همش باید زر بزنم افراد متفرقه ٫)
٫ اقای دکتر سریع بیاین بیمارتون در حال مرگه
و........
یه روزی اینجوری ترکش کنه؟ آروم آروم نزدیک تخت میشد و قلبش بیشتر درد میگرفت هرچقدر تونست نزدیکش رفت و نگاهش میکرد کاش و ولی های این دو زوج کاملا متفاوت با تمام زوج های دیگه بود
_ پسر کوچولوم من پیشتم دیگه لازم نیست احساس تنهایی کنی
نشست روی صندلی بغل اون تخت و دست ته رو گرفت
_ لطفاً چشماتو باز کن ازت خواهش میکنم شاهزاده
و سرشو به دستای معشوقه ی زیباش تکیه داد
بعد دو ساعت ؛))
چشماشو باز کرد بخاطر نو زیادی که هنوز بهش عادت نکرده بود نمیتونست دور شو ببینه
+ اییی لعنتی عروسی که نیست
وقتی بغلش و نگاه کرد صورت غرق خواب مردشو دید
+ یه ددی باید خشن باشه نه کیوت ..... نگاش کن نمیشه براش ظعف نری
به اطراف نگاهی انداخت و فهمید تو بیمارستانه
+ بدنم خشک شد
دستشو تکون داد
_ تهههه
+ یا مسیح...... جونم ؟
_ بیدار شدی .... حیح آخ جون
من میرم به دکتر بگم
+ کوک آروم کار. دست خودت نده
کوک بدو بدو رفت توی راهرو و به دکتر گفت
دکترم اومد معاینه ش کرد
( تاکید میکنم افراد متفرقه ٫)
٫ وضعیتت کاملا نرماله..... فقط آقای جئون باید باهاتون صحبت کنم
_ در مورد چی ؟
٫ خصوصیه
+ زود بیای ها
_ بعدش برم برات خوراکی بگیرم؟
+ ارههههه
_ باشه باشه .... زود میام
داخل اتاق دکتر ؛))
٫ ببینید آقای جئون مریضت تومور مغزی داره
_ خب که چی..... حالش خوب میشههه؟ براش قرص گرفتم
٫ اگه میخوای زنده بمونه هرچه سریعتر باید پروسه ی درمان و طی کنه
هرچه زودتر امکان زنده موندن بیشتر
و اینکه این روزا دکترا کلک میزنن ببرش پیش یه آدم مطمئن
_ ا... اما آقای دکتر
که صدای در اومد
( همش باید زر بزنم افراد متفرقه ٫)
٫ اقای دکتر سریع بیاین بیمارتون در حال مرگه
و........
۴.۲k
۱۷ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.