فیک مافیای من پارت ۷:
فیک مافیای من پارت ۷:
شب:
رفتم دوباره یک حمام سریع و اومدم بیرون لباسمو پوشیدم آرایشم کردم و رفتم پایین که دیدم کوک درگیره کرواتشه و نمیتونه ببندتش که من گفتم:
ا،ت:بزار کمکت کنم
کوک:ممنونم راستی خیلی خوشگل شدی
کوک ویو:
وایییییی خیلی خوشگل شدهههه عررررر کوک اروم باش عههه ولی نمیتونم من عاشقش شدم واییییی خودااااا
ا،ت:درحال بستنه کرواته کوک بودم که نگاه های سنگینی رو روی خودم دیدم که سرمو آوردم بالا و دیدم کوک بااون چشمای تیله ایش داره نگام میکنه کرواتش رو بستم که دیدم یکدفعه دوتا دستشو گذاشت روی کمرم و منو فشار داد روی خودش:
ا،ت:چیکار میکنی ولم کن
کوک:کم کم داشتم نزدیکه لبای ا،ت میشدم که ا،ت دستاشو گذاشت روی لبش و گفت :
ا،ت:یاااا چیکار میکنی ولم کن
کوک ولم کرد و رفتیم توی ماشین دروغم چیه منم از کوک خوشم میاد اما ممکنه عاشقش بشم بهش صدمه بزنن
رسیدیم و رفتیم داخله مهمونی که کوک دستشو گذاشت پشت کمرم و ایندفعه فهمیدم برای نقش بازی کردنه
موقعی که وارد شدم یکی بلند گفت:
؟:بزرگترین رییسه باند مافیای کره وارددددددد میشوددددد
ا،ت:(نگاهی سرد و خونسرد)
رسیدیم سره یک میز که داشتم کوک رو معرفی میکردم
ا،ت:ایشون دوست پسرم هستن جونگکوک
بقیه:خوشبختم آقای جونگکوک مرد خوشبختی هستین که دوست پسره خانم پارک هستین
کوک:همینطوره (نگاهی به ا،ت کردم و لبخند زدم)
ا،ت:شرابه قرمزمو برداشتم و داشتم می خوردم که کوک گفت:
کوک:عشقم مست نشی
ته:نه نمیشم من ظرفیتم خیلی بالاست و این روی مخه
کوک:خوبه که
ا،ت :نه
ا،ت ویو:
دیدم که یونا داره میاد سمته من حتما میخواد مخه جونگکوک رو بزنه پس رفتم لبای جونگکوک رو یک بوسه ی سطحی زدم که گفت:
کوک:چیکار میکنی
ا،ت:معذرت اما یکی خیلی رومخم بود باید درسه درستی میگرفت که به دوست پسرم نزدیکنشه
کوک:(پوزخند)
ا،ت:چرا پوزخند میزنی ایشششش خیلی خوشت اومد نه؟
کوک:اهم اهم
موقعه رقص شد که یکی از شریکام اومد سمتم و گفت:
شریک:افتخار رقص میدید لیدی؟
کوک:خیررررررر
شریک:تو چیکارشی
کوک:دوست پسرش مشکلیه
شریکم رفت که یهو کوک منو کشید و برد وسط که دستشو گذاشت پشته کمرم و گفت:
کوک:چطور اینقدر کمرت باریکه؟
ا،ت:زشته مگه
کوک:اتفاقا برعکس خیلیم زیباست
ا،ت:(لبخند ملیح)
و......
#lranians__love_Jk
شب:
رفتم دوباره یک حمام سریع و اومدم بیرون لباسمو پوشیدم آرایشم کردم و رفتم پایین که دیدم کوک درگیره کرواتشه و نمیتونه ببندتش که من گفتم:
ا،ت:بزار کمکت کنم
کوک:ممنونم راستی خیلی خوشگل شدی
کوک ویو:
وایییییی خیلی خوشگل شدهههه عررررر کوک اروم باش عههه ولی نمیتونم من عاشقش شدم واییییی خودااااا
ا،ت:درحال بستنه کرواته کوک بودم که نگاه های سنگینی رو روی خودم دیدم که سرمو آوردم بالا و دیدم کوک بااون چشمای تیله ایش داره نگام میکنه کرواتش رو بستم که دیدم یکدفعه دوتا دستشو گذاشت روی کمرم و منو فشار داد روی خودش:
ا،ت:چیکار میکنی ولم کن
کوک:کم کم داشتم نزدیکه لبای ا،ت میشدم که ا،ت دستاشو گذاشت روی لبش و گفت :
ا،ت:یاااا چیکار میکنی ولم کن
کوک ولم کرد و رفتیم توی ماشین دروغم چیه منم از کوک خوشم میاد اما ممکنه عاشقش بشم بهش صدمه بزنن
رسیدیم و رفتیم داخله مهمونی که کوک دستشو گذاشت پشت کمرم و ایندفعه فهمیدم برای نقش بازی کردنه
موقعی که وارد شدم یکی بلند گفت:
؟:بزرگترین رییسه باند مافیای کره وارددددددد میشوددددد
ا،ت:(نگاهی سرد و خونسرد)
رسیدیم سره یک میز که داشتم کوک رو معرفی میکردم
ا،ت:ایشون دوست پسرم هستن جونگکوک
بقیه:خوشبختم آقای جونگکوک مرد خوشبختی هستین که دوست پسره خانم پارک هستین
کوک:همینطوره (نگاهی به ا،ت کردم و لبخند زدم)
ا،ت:شرابه قرمزمو برداشتم و داشتم می خوردم که کوک گفت:
کوک:عشقم مست نشی
ته:نه نمیشم من ظرفیتم خیلی بالاست و این روی مخه
کوک:خوبه که
ا،ت :نه
ا،ت ویو:
دیدم که یونا داره میاد سمته من حتما میخواد مخه جونگکوک رو بزنه پس رفتم لبای جونگکوک رو یک بوسه ی سطحی زدم که گفت:
کوک:چیکار میکنی
ا،ت:معذرت اما یکی خیلی رومخم بود باید درسه درستی میگرفت که به دوست پسرم نزدیکنشه
کوک:(پوزخند)
ا،ت:چرا پوزخند میزنی ایشششش خیلی خوشت اومد نه؟
کوک:اهم اهم
موقعه رقص شد که یکی از شریکام اومد سمتم و گفت:
شریک:افتخار رقص میدید لیدی؟
کوک:خیررررررر
شریک:تو چیکارشی
کوک:دوست پسرش مشکلیه
شریکم رفت که یهو کوک منو کشید و برد وسط که دستشو گذاشت پشته کمرم و گفت:
کوک:چطور اینقدر کمرت باریکه؟
ا،ت:زشته مگه
کوک:اتفاقا برعکس خیلیم زیباست
ا،ت:(لبخند ملیح)
و......
#lranians__love_Jk
۱۵.۸k
۱۱ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.