مدرسه پر دردسر🌚❄
مدرسه پر دردسر🌚❄
ا/ت: این روز لامصب هم تموم شد بالاخره همه خواب بودن رفتم توی اتاق اون عجوزه ک نازنین و تهیونگ از پنجره اومدن وچشماش و دهنش رو گرفتن چاقو رو بردم بالا کبوندن توی قلبش پشت هم چندبار زدم
جین اومد منو از پشت گرف
جین: ولش کن ولش کن
با حرص چاقو رو پرت کردم بچه ها دستشون رو برداشتن جنازش رو ببرین
نازنین:ولی صبح چی بیدار بشن
اون با من
تهیونگ:بلندش کردم و از ارتفاع پرتش کردم اتاقش پنجره بلند بود
شت ریدم فک کنم قور شد🙂
جین:😂😂مهم نیس بریم
خودمون هم از پنجره رفتیم پایین بردیمش کنار دیوار اون مواد داغ ک توی اتاقش بود رو ریختم روی بدنش ک روحش برگشت کم کم بدنش آب شد و روحش معلوم شد با اون مواد کوچولو ک ریختم روش داشت ذوب میشد سریع کردمش توی شیشه رفتم بالا گذاشتم اتاقش همون جایی ک شیشه بابام بود کل تخت رو خون گرفت با خون روی دیوار نوشتم
منتظر بقیه باشید kt
رفتم کل بدنم رو شستم رفتم توی اتاق خوابیدم خوبه خواب کوک سنگینه
صبح با جیغ بیدارشدم
اااه فاک بلند شدم قیافه منو کوک کپی هم شده بود ک دوباره صدای جیغ اومد رفتیم توی اتاق عجوزه ک دیشب رو یادم اومد قیافم رو ترسیده نشون دادم
کوکیااا چی شدههه
کوک:نمیدونم رفتم توی اتاق ک بابام هم توی اتاق بود
چیشده؟؟
پ.کوک:kt این کیه مادرم رو کشتن من ولتون نمیکنم
ا/ت:آقای جئون من درکتون میکنم پدر منم کشتن رئیس توی بار کشتش🙂💔
پ.کوک:توی بار چرا ی چیزی داره برام واضح میشه ا/ت داشت میرفت ک کلش رو برگردوند سمتم و لبخندی زد قیافه ی مردی اومد جلوی چشمم ک داشت درو میبست با خنده برگشت سمتم
پارت هیجده🌚❄
ا/ت: این روز لامصب هم تموم شد بالاخره همه خواب بودن رفتم توی اتاق اون عجوزه ک نازنین و تهیونگ از پنجره اومدن وچشماش و دهنش رو گرفتن چاقو رو بردم بالا کبوندن توی قلبش پشت هم چندبار زدم
جین اومد منو از پشت گرف
جین: ولش کن ولش کن
با حرص چاقو رو پرت کردم بچه ها دستشون رو برداشتن جنازش رو ببرین
نازنین:ولی صبح چی بیدار بشن
اون با من
تهیونگ:بلندش کردم و از ارتفاع پرتش کردم اتاقش پنجره بلند بود
شت ریدم فک کنم قور شد🙂
جین:😂😂مهم نیس بریم
خودمون هم از پنجره رفتیم پایین بردیمش کنار دیوار اون مواد داغ ک توی اتاقش بود رو ریختم روی بدنش ک روحش برگشت کم کم بدنش آب شد و روحش معلوم شد با اون مواد کوچولو ک ریختم روش داشت ذوب میشد سریع کردمش توی شیشه رفتم بالا گذاشتم اتاقش همون جایی ک شیشه بابام بود کل تخت رو خون گرفت با خون روی دیوار نوشتم
منتظر بقیه باشید kt
رفتم کل بدنم رو شستم رفتم توی اتاق خوابیدم خوبه خواب کوک سنگینه
صبح با جیغ بیدارشدم
اااه فاک بلند شدم قیافه منو کوک کپی هم شده بود ک دوباره صدای جیغ اومد رفتیم توی اتاق عجوزه ک دیشب رو یادم اومد قیافم رو ترسیده نشون دادم
کوکیااا چی شدههه
کوک:نمیدونم رفتم توی اتاق ک بابام هم توی اتاق بود
چیشده؟؟
پ.کوک:kt این کیه مادرم رو کشتن من ولتون نمیکنم
ا/ت:آقای جئون من درکتون میکنم پدر منم کشتن رئیس توی بار کشتش🙂💔
پ.کوک:توی بار چرا ی چیزی داره برام واضح میشه ا/ت داشت میرفت ک کلش رو برگردوند سمتم و لبخندی زد قیافه ی مردی اومد جلوی چشمم ک داشت درو میبست با خنده برگشت سمتم
پارت هیجده🌚❄
۱۴.۳k
۲۹ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.