¶ چند پارتی جیمین ¶
¶ چند پارتی جیمین ¶
part ⁸
* راوی *
ماشینش رو جلوی در بار پارک کرد و از ماشین پیاده شد ...
بادیگارد ها به همراه دوست هاش نزدیکش اومدن و وارد بار شدن ...
رئیس بار تا میتونست جلوش کمر خم کرد و با بدن لرزون گفت :
/ خوش اومدین ارباب !!
* بدون نگاه کردن به مرد از کنارش رد شد و به همراه دوستاش به سمت VIP رفت .
قسمت شخصی پارک جیمین ...
و هیچکس حق ورود به اونجا رو نداشت تا زمانی که خود پارک اجازه بده ...
روی صندلی مشکی رنگ نشست و پاش رو روی اون پاش انداخت و با همون چهره ی سرد منتظر گارسون موند ...
رئیس یکی از بزرگترین و خطرناکترین باند های مافیا پارک جیمین که به همراه دوست های صمیمیش کیم تهیونگ ، جئون جونگکوک ، کیم نامجون ، کیم سوکجین ، جانگ هوسوک و مین یونگی اداره میشد ...
تمام دخترای کثیف و دست خورده ی بار تمام تلاششون رو میکردن تا نزدیکش بشن اما بخاطر بادیگارد ها نمیتونستن ...
جیمین از بچگی تغییر بزرگی در خودش ایجاد کرد ...
ترس به کل از وجودش خارج شد و تبدیل شد به یه پسر ترسناک و سرد و بی رحم ...
شد جانشین پدرش پارک هیون سو .
بعد مدتی گارسون با سر پایین وارد شد ...
_ دیر کردی ! ( سرد )
گارسون : خ .... خیلی ببخشید ا..ارباب داشتم سفارش های دیگه رو میبردم . ( ترس )
_ ( نگاه ترسناک )
گارسون : ارباب ازم بگذرید خواهش میکنم اشتباه کردم غلط کردم من زن و بچه دارم ! ( التماس و گریه )
_ گمشو یه ویسکی ۸۰ درصد برام بیار .
گارسون : چشم ممنونتونم !
A.T :
ویو راوی :
چاقوی پر از خونش رو روی پیراهن جنازه ی جلوی پاش کشید و با همون لحن سرد و بی روحش به دوستاش که عضو باندش هم بودن گفت :
+ به بادیگارد ها بگین جنازه ی اینو خاک کنن من باید برم کار دارم.
اویل : ا.ت میخوای با اون مرتیکه چوی قرارداد ببندی ؟
+ نمیدونم ولی فکر نمیکنم ببندم ...
تا جایی که فهمیدم خیانت کاره ...
پس هرچه زودتر از ریشه بردارمش برای هممون بهتره .
لونا : باشه پس بزار ما باهات بیاییم .
+ باشه بیایین ...
سوار ماشین شدیم و راه افتادیم سمت عمارت من ...
من به سختی تونستم پولدار بشم و الان یه مافیام ...
یه مافیای دختر که به " پرنسس روانی " معروفه .
منو دوستام که با من میشیم ۵ نفر این باند رو تشکیل دادیم ...
اویل , لونا ، هانا ، جنیس و رونا ...
* هر کدوم به سمت اتاق خودش رفت تا آماده بشه ...
اول به سمت حمام رفت تا لکه ای از خون کثیف اون جنازه ای که بهش میگفت عوضی رو بدنش نباشه ...
بعد یه دوش ۲۰ مینی اومد و دامن سفید تا جای رون های پاش پوشید و یه لباس مشکی هم پوشید و روش یه کت چرم مشکی تا جای کمرش پوشید و دست کش های مخصوصش رو دستش کرد ...
یه میکاپ ساده انجام داد و موهای مشکیش رو شونه زد و با چند بافی عطر آماده ی رفتن شد ...
اسلاید دوم وضعیت ا.ت و جیمین رو نشون میده .
part ⁸
* راوی *
ماشینش رو جلوی در بار پارک کرد و از ماشین پیاده شد ...
بادیگارد ها به همراه دوست هاش نزدیکش اومدن و وارد بار شدن ...
رئیس بار تا میتونست جلوش کمر خم کرد و با بدن لرزون گفت :
/ خوش اومدین ارباب !!
* بدون نگاه کردن به مرد از کنارش رد شد و به همراه دوستاش به سمت VIP رفت .
قسمت شخصی پارک جیمین ...
و هیچکس حق ورود به اونجا رو نداشت تا زمانی که خود پارک اجازه بده ...
روی صندلی مشکی رنگ نشست و پاش رو روی اون پاش انداخت و با همون چهره ی سرد منتظر گارسون موند ...
رئیس یکی از بزرگترین و خطرناکترین باند های مافیا پارک جیمین که به همراه دوست های صمیمیش کیم تهیونگ ، جئون جونگکوک ، کیم نامجون ، کیم سوکجین ، جانگ هوسوک و مین یونگی اداره میشد ...
تمام دخترای کثیف و دست خورده ی بار تمام تلاششون رو میکردن تا نزدیکش بشن اما بخاطر بادیگارد ها نمیتونستن ...
جیمین از بچگی تغییر بزرگی در خودش ایجاد کرد ...
ترس به کل از وجودش خارج شد و تبدیل شد به یه پسر ترسناک و سرد و بی رحم ...
شد جانشین پدرش پارک هیون سو .
بعد مدتی گارسون با سر پایین وارد شد ...
_ دیر کردی ! ( سرد )
گارسون : خ .... خیلی ببخشید ا..ارباب داشتم سفارش های دیگه رو میبردم . ( ترس )
_ ( نگاه ترسناک )
گارسون : ارباب ازم بگذرید خواهش میکنم اشتباه کردم غلط کردم من زن و بچه دارم ! ( التماس و گریه )
_ گمشو یه ویسکی ۸۰ درصد برام بیار .
گارسون : چشم ممنونتونم !
A.T :
ویو راوی :
چاقوی پر از خونش رو روی پیراهن جنازه ی جلوی پاش کشید و با همون لحن سرد و بی روحش به دوستاش که عضو باندش هم بودن گفت :
+ به بادیگارد ها بگین جنازه ی اینو خاک کنن من باید برم کار دارم.
اویل : ا.ت میخوای با اون مرتیکه چوی قرارداد ببندی ؟
+ نمیدونم ولی فکر نمیکنم ببندم ...
تا جایی که فهمیدم خیانت کاره ...
پس هرچه زودتر از ریشه بردارمش برای هممون بهتره .
لونا : باشه پس بزار ما باهات بیاییم .
+ باشه بیایین ...
سوار ماشین شدیم و راه افتادیم سمت عمارت من ...
من به سختی تونستم پولدار بشم و الان یه مافیام ...
یه مافیای دختر که به " پرنسس روانی " معروفه .
منو دوستام که با من میشیم ۵ نفر این باند رو تشکیل دادیم ...
اویل , لونا ، هانا ، جنیس و رونا ...
* هر کدوم به سمت اتاق خودش رفت تا آماده بشه ...
اول به سمت حمام رفت تا لکه ای از خون کثیف اون جنازه ای که بهش میگفت عوضی رو بدنش نباشه ...
بعد یه دوش ۲۰ مینی اومد و دامن سفید تا جای رون های پاش پوشید و یه لباس مشکی هم پوشید و روش یه کت چرم مشکی تا جای کمرش پوشید و دست کش های مخصوصش رو دستش کرد ...
یه میکاپ ساده انجام داد و موهای مشکیش رو شونه زد و با چند بافی عطر آماده ی رفتن شد ...
اسلاید دوم وضعیت ا.ت و جیمین رو نشون میده .
۴۱۹
۲۴ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.