بوسه ات خشکید اما جای آهت مانده است
بوسه ات خشکید اما جای آهت مانده است
گرم چون خورشید ظهرتیر ماهت مانده است
چهره ات ازیاد رفت اما به روی صورتم
نبض آرام کنار گیجگاهت مانده است
نغمه هایت را رها کردم ولی در گوش من
تک نفسهای عمیق و گاه گاهت مانده است
هر لباس نو به تن کردم به روی دکمه اش
جای دستان نجیب و سربه راهت مانده است
چشمهایت را ندارم بر تنم اما هنوز
ردپای داغ چشمان سیاهت مانده است
پاک شد بوی حضورت از تمام جان من
شسته ام تن را ولی جای نگاهت مانده است
اشتباه از هرکه بود این بار باشد مال تو
بر تنم جای تمام اشتباهت مانده
گرم چون خورشید ظهرتیر ماهت مانده است
چهره ات ازیاد رفت اما به روی صورتم
نبض آرام کنار گیجگاهت مانده است
نغمه هایت را رها کردم ولی در گوش من
تک نفسهای عمیق و گاه گاهت مانده است
هر لباس نو به تن کردم به روی دکمه اش
جای دستان نجیب و سربه راهت مانده است
چشمهایت را ندارم بر تنم اما هنوز
ردپای داغ چشمان سیاهت مانده است
پاک شد بوی حضورت از تمام جان من
شسته ام تن را ولی جای نگاهت مانده است
اشتباه از هرکه بود این بار باشد مال تو
بر تنم جای تمام اشتباهت مانده
۹۸۸
۱۹ دی ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.