عشق متفاوت من..!))«part8»

(ویو تهیونگ : به زوره از جام دل کندم رفتم تا اخبار نگاه کنم )
(تهیونگ با خوند خبرنیشخند زد گفت )
-عالی شد همین کم داشتیم !
(جیمین به تهیونگ میزنن )
&داداش خبر ها رپ دیدی !؟
-اره متاسفانه !
&همجا پر شد از این خبر اینو چطوری جمع کنیم اخه!؟تو خاک بر سر همه مدیر برنامه ات اخراج کردی حالا میخوای چیکار کنی !؟
-یه دقیقه دندون رو جیگر بزار ببینم چه گه میتونم بخورم !
&هیچی داداشم به جز این که وایسی معجز اتفاق بیوفته تا این خبر رو مردم فراموش کنن !
-بابا میگیم قرار نمیزاریم تموم !مگه چه اتفاق خواستی ! ؟
&چیه گفتی !؟با یه جمله تمومش میکنی اخه مرتیک !ارزش اون برند با این خبر بالا رفت حتا تعداد فالوار ها و طرفدار های تو زیاد تر همه شدن و منتظرن عاشقانه زندگی شما رو ببین اونا معتقدن خیلی بهم میاید !
-مهم نیست نهایت چه چند تعداد طرفدار از دست میدم !
&چند تعداد!؟دیونه شدی!؟میخوای ۳۰ میلیون فالور از دست بدی (همینطور یه تعداد گفتم😂)
-چیهههه!؟۳۰میلیون فالور بهم اضافه شد !؟
&بله و ارزش برند تجاریت همه ۵۰ درصد افزایش داشت !
-مردم چه از شیپ ما خوشش میومد رو نمیکردن!
&تعیونگ الان وقت شوخی نیست بنظرت چیکار کنیم !
-بهتر با خانوم ای همه صحبت کنیم تا یه تصمیم درست بگیریم !
&خیلی خوب من با منشیش هماهنگ میکنم !
-باش ممنون!ولطفا یه مدیر برنامه برام پیدا کن!
&اوفف باش امیدوارم اینم بعد یه هفته اخراج نکنی
-ببینم چیه میشه (خند)
&تهیونگگگک!(با حرص)
-باش باش شوخی کردم خداحافظ
&خداحافظ (تلفن قط میکنه )
(تهیونگ بلند شد رفت به قهوه خورد بعدشم رفت یه دوش چند مینی گرفت اومد آماده شد و رفت سمت شرکت ا/ت)
ادامه دارد…
(میدونم کم اما به محض این که سرم خلوت بشه جبران میکنم 😁)