گزارش گروه شهرستان “ره به ری” : سالهای ۷۸ تا
گزارش گروه شهرستان “ره به ری” : سالهای ۷۸ تا
۸۰ را می توان طلایی ترین دوران اصلاح طلبان در حیات سیاسیشان دانست.
اصلاح طلبان غافل از این که مردم برای فرار از دوران سازندگی
به آنها روی آورده اند ، تفکرات خود را عامل پیروزیشان در انتخابات دانسته و سعی
در انتشار هرچه بیشتر این تفکرات داشتند ، سو استفاده از این آزادی بیان تا به
آنجا پیشرفت که آقایان اصلاح طلب از خود خداوند تا حضرت سیدالشهدا را در رسانه
هایشان مورد انتقاد قرار دادند.
در این بین اما سعید حجاریان در میان دوستانش به عنوان
نظریه پردازی قدرتمند شناخته می شد که برخی در این باره می گفتند: حجاریان به قدری
به نظرات خود اعتماد دارد که حتی فوکویاما را قبول نداشته و خود را از آن بالاتر
می داند.
حجاریان در ۲۲ اسفند سال ۷۸ در مقابل شورای شهر تهران به
دست دوستانش ترور شد(اما زنده ماند).
از آن سال به بعد اصلاح طلبان به بهانه این ترور نا فرجام
هر آنچه را که خواستند به انقلاب ، نظام و شخصیت های دسته اول نظام گفتند.
اما در این بین هجمه اصلاح طلبان و مظلوم نمایی آنان در این
مورد به حدی بود که اجازه بازخوانی بی طرفانه این موضوع را به هیچ کس نداد.
اگر
نگاهی به سایت ها و روزنامه های اصلاح طلب پیرامون مطالبی که در مورد ترور حجاریان
بیاندازید ، هیچ یک به چرایی این موضوع اشاره نکرده اند ، بلکه تلاش کرده اند تا
با نشان دادن چهره ای مظلوم از حجاریان ، افکار عمومی را به اهداف مورد نظر خود
برسانند.
برای
مثال اگر به سایت فرارو نگاه کنید ، انچنان شخصیتی خود ساخته از حجاریان را بیان
کرده و او را ارائه دهنده تفکرات انقلاب نشان داده که انگار نه انگار پیرامون چهره
ای حرف زده می شود که یک سوی ماجرای ۸۸ است واعتقاد به جدایی دین از سیاست دارد.
فرارو
پس از آن که در ده ها سطر ، شخصیتی ساختگی را از این متهم فتنه ۸۸ نشان داده در
پایان سخنانش اورده است : راز ترور حجاریان این بود که او فرزند انقلاب است.
جای
بسی تعجب است که یک فرد به دلیل انقلابی بودن به دست اصلاح طلبان ترور می شود ، چه
طور است که رسانه های اصلاح طلب در هزاران مطلب پیرامون ترور حجاریان فقط و فقط به
بهانه ماجرای ترور ، از شخصیت وی اسطوره ساخته اند ، اما یک بار به این موضوع نپرداخته اند که ، چه طور شد که
حزب مشارکت به این جمع بندی رسید که چنین شخصی را ترور کند؟
رسانه
دیگر اصلاح طلب(بهار) اما در این باره خوب می نوسید که : سعید در تحول و تغییر بیقرار
بود ( که در سال ۸۸ بر همه ثابت شد که سعید در تغییر و تحول بی قرار بود).
اما این موضوع آنجا جالب می شود که تاج زاده در جمع
دانشجویان می گوید : رفیق ما را کشتند ، قاتلش را مثل یک قهرمان به دادگاه آورده و
بردند و نظام و حکومت هیچ گونه واکنشی نشان نداد.
جای بسی سوال و تعجب است ، آقای تاج زاده ،کور بودید یا خود
را به آن راه زده اید؟ بیانیه رهبر انقلاب پیرامون این اتفاق را همه به خاطر داریم
، ایشان ضمن محکوم کردن این موضوع ، ترور حجاریان را عملی جنایت امیز و بخشی
از یک توطئه خطرناک برضد مصالح کشور و ملت ونظام اسلامی دانستند.
ندیدید
که رهبری نوشتند : … تاکید میکنم که نیروهای امنیتی و انتظامی با سرعت عمل و
دقت، عوامل جنایت را شناسایی کنند و به فضایی که برای دشمن بیگانه ، مطلوب و برای
امنیت ملی چون زهری خطرناک است، خاتمه دهند…
تاج
زاده آن چنان در قبال ترور کسی که با هدایت او ترور شده است یقه چاک می دهد ، که
همه می پندارند او منتقم خون حجاریان از نظام است.
حال
که بخشی از پروژه اصلاح طلبان و رسانه های آنها پیرامون ترور حجاریان در سال های
اخیر را مرور کردیم و فهمیدیم ، اینان وقت و بی وقت به بهانه های مختلف ضمن فحاشی
به نظام مقدس جمهوری اسلامی از این ترور نافرجام به نفع خود استفاده می کنند ، می
خواهم به بررسی این موضوع بپردازیم که چگونه حجاریان توسط رفقای مشارکتی خود تا دم
مرگ رفت.
سعید عسگر / جوانی که تحت تاثیر عملیات روانی که اصلاح طلبان روی وی انجام دادند دست به ترور حجاریان زده و از سوی آنها عامل اصلی این جنایت معرفی شد
ماجرا
زمانی آغاز شد که جوانی تحت تاثیر عملیات روانی حزب مشارکت تصمیم به ترور حجاریان
گرفت .متهم اصلی سعید عسگر نیست ، متهم اصلی محمدعلی مقدمی فعال برجسته حزب مشارکت
بود که از سادگی یک جوان مذهبی سو استفاده کرده و به فرمان روئسای خود با نشان
دادن چهره ای ضد انقلابی از حجاریان ،
عسگر را تشویق کرد که حجاریان را ترور کند ، سعید عسگر هم که(از محسن مجیدی) شنیده
بود مقدمی مشارکتی و حجاریان ضد مشارکت است(و هیچ گونه اطلاعات درستی پیرامون این
تعاریف نداشت) ،در خواب شب خود هم نمی توانست باور کند که محمدعلی مقدمی و حجاریان
هر دو در یک جبهه باشند .
ماجرا
از چه قرار بود ؟ محمدعلی مقدمی
۸۰ را می توان طلایی ترین دوران اصلاح طلبان در حیات سیاسیشان دانست.
اصلاح طلبان غافل از این که مردم برای فرار از دوران سازندگی
به آنها روی آورده اند ، تفکرات خود را عامل پیروزیشان در انتخابات دانسته و سعی
در انتشار هرچه بیشتر این تفکرات داشتند ، سو استفاده از این آزادی بیان تا به
آنجا پیشرفت که آقایان اصلاح طلب از خود خداوند تا حضرت سیدالشهدا را در رسانه
هایشان مورد انتقاد قرار دادند.
در این بین اما سعید حجاریان در میان دوستانش به عنوان
نظریه پردازی قدرتمند شناخته می شد که برخی در این باره می گفتند: حجاریان به قدری
به نظرات خود اعتماد دارد که حتی فوکویاما را قبول نداشته و خود را از آن بالاتر
می داند.
حجاریان در ۲۲ اسفند سال ۷۸ در مقابل شورای شهر تهران به
دست دوستانش ترور شد(اما زنده ماند).
از آن سال به بعد اصلاح طلبان به بهانه این ترور نا فرجام
هر آنچه را که خواستند به انقلاب ، نظام و شخصیت های دسته اول نظام گفتند.
اما در این بین هجمه اصلاح طلبان و مظلوم نمایی آنان در این
مورد به حدی بود که اجازه بازخوانی بی طرفانه این موضوع را به هیچ کس نداد.
اگر
نگاهی به سایت ها و روزنامه های اصلاح طلب پیرامون مطالبی که در مورد ترور حجاریان
بیاندازید ، هیچ یک به چرایی این موضوع اشاره نکرده اند ، بلکه تلاش کرده اند تا
با نشان دادن چهره ای مظلوم از حجاریان ، افکار عمومی را به اهداف مورد نظر خود
برسانند.
برای
مثال اگر به سایت فرارو نگاه کنید ، انچنان شخصیتی خود ساخته از حجاریان را بیان
کرده و او را ارائه دهنده تفکرات انقلاب نشان داده که انگار نه انگار پیرامون چهره
ای حرف زده می شود که یک سوی ماجرای ۸۸ است واعتقاد به جدایی دین از سیاست دارد.
فرارو
پس از آن که در ده ها سطر ، شخصیتی ساختگی را از این متهم فتنه ۸۸ نشان داده در
پایان سخنانش اورده است : راز ترور حجاریان این بود که او فرزند انقلاب است.
جای
بسی تعجب است که یک فرد به دلیل انقلابی بودن به دست اصلاح طلبان ترور می شود ، چه
طور است که رسانه های اصلاح طلب در هزاران مطلب پیرامون ترور حجاریان فقط و فقط به
بهانه ماجرای ترور ، از شخصیت وی اسطوره ساخته اند ، اما یک بار به این موضوع نپرداخته اند که ، چه طور شد که
حزب مشارکت به این جمع بندی رسید که چنین شخصی را ترور کند؟
رسانه
دیگر اصلاح طلب(بهار) اما در این باره خوب می نوسید که : سعید در تحول و تغییر بیقرار
بود ( که در سال ۸۸ بر همه ثابت شد که سعید در تغییر و تحول بی قرار بود).
اما این موضوع آنجا جالب می شود که تاج زاده در جمع
دانشجویان می گوید : رفیق ما را کشتند ، قاتلش را مثل یک قهرمان به دادگاه آورده و
بردند و نظام و حکومت هیچ گونه واکنشی نشان نداد.
جای بسی سوال و تعجب است ، آقای تاج زاده ،کور بودید یا خود
را به آن راه زده اید؟ بیانیه رهبر انقلاب پیرامون این اتفاق را همه به خاطر داریم
، ایشان ضمن محکوم کردن این موضوع ، ترور حجاریان را عملی جنایت امیز و بخشی
از یک توطئه خطرناک برضد مصالح کشور و ملت ونظام اسلامی دانستند.
ندیدید
که رهبری نوشتند : … تاکید میکنم که نیروهای امنیتی و انتظامی با سرعت عمل و
دقت، عوامل جنایت را شناسایی کنند و به فضایی که برای دشمن بیگانه ، مطلوب و برای
امنیت ملی چون زهری خطرناک است، خاتمه دهند…
تاج
زاده آن چنان در قبال ترور کسی که با هدایت او ترور شده است یقه چاک می دهد ، که
همه می پندارند او منتقم خون حجاریان از نظام است.
حال
که بخشی از پروژه اصلاح طلبان و رسانه های آنها پیرامون ترور حجاریان در سال های
اخیر را مرور کردیم و فهمیدیم ، اینان وقت و بی وقت به بهانه های مختلف ضمن فحاشی
به نظام مقدس جمهوری اسلامی از این ترور نافرجام به نفع خود استفاده می کنند ، می
خواهم به بررسی این موضوع بپردازیم که چگونه حجاریان توسط رفقای مشارکتی خود تا دم
مرگ رفت.
سعید عسگر / جوانی که تحت تاثیر عملیات روانی که اصلاح طلبان روی وی انجام دادند دست به ترور حجاریان زده و از سوی آنها عامل اصلی این جنایت معرفی شد
ماجرا
زمانی آغاز شد که جوانی تحت تاثیر عملیات روانی حزب مشارکت تصمیم به ترور حجاریان
گرفت .متهم اصلی سعید عسگر نیست ، متهم اصلی محمدعلی مقدمی فعال برجسته حزب مشارکت
بود که از سادگی یک جوان مذهبی سو استفاده کرده و به فرمان روئسای خود با نشان
دادن چهره ای ضد انقلابی از حجاریان ،
عسگر را تشویق کرد که حجاریان را ترور کند ، سعید عسگر هم که(از محسن مجیدی) شنیده
بود مقدمی مشارکتی و حجاریان ضد مشارکت است(و هیچ گونه اطلاعات درستی پیرامون این
تعاریف نداشت) ،در خواب شب خود هم نمی توانست باور کند که محمدعلی مقدمی و حجاریان
هر دو در یک جبهه باشند .
ماجرا
از چه قرار بود ؟ محمدعلی مقدمی
۱۹.۹k
۱۳ شهریور ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.