سناریو🖤✨✨✨بی نام پارت ۲🖤✨✨
سلام من ا/ت هستم به صورت پاره وقت گارسونم و تمام وقت خب و چل😂
من نمیتوانستم درست کار کنم چونکه تهیونگ تو طول شیفت کارم یه گوشه نشسته بود و بهم خیره شده بود و قبل اینکه بره یه انعام قلمبه بهم داد! من با عجله رفتم دنبالش
ا/ت - ته+
-شوخیت گرفته؟ فکر می کنی میتونی منو با پول بخری؟ پس بزار بهت بگم این کارا جواب نمیده
+نه فقط می خواستم تو رو بکشونم دنبال خودم تا با هم حرف بزنیم
اون یهو خیلی خجالت زده به نظر می رسید و این یه جورایی با نمک بود
نویسنده:خب خب خب دیگه مخشو زد
+امشب خوابتو می بینم
بعد بهم چشمک زد و سوار لیموزینش شد و رفت منم کل شب رو توی فکر بودم که آیا اون اتفاق واقعی بوده یا نه
پایان پارت ۲🖤✨✨✨
من نمیتوانستم درست کار کنم چونکه تهیونگ تو طول شیفت کارم یه گوشه نشسته بود و بهم خیره شده بود و قبل اینکه بره یه انعام قلمبه بهم داد! من با عجله رفتم دنبالش
ا/ت - ته+
-شوخیت گرفته؟ فکر می کنی میتونی منو با پول بخری؟ پس بزار بهت بگم این کارا جواب نمیده
+نه فقط می خواستم تو رو بکشونم دنبال خودم تا با هم حرف بزنیم
اون یهو خیلی خجالت زده به نظر می رسید و این یه جورایی با نمک بود
نویسنده:خب خب خب دیگه مخشو زد
+امشب خوابتو می بینم
بعد بهم چشمک زد و سوار لیموزینش شد و رفت منم کل شب رو توی فکر بودم که آیا اون اتفاق واقعی بوده یا نه
پایان پارت ۲🖤✨✨✨
۲.۴k
۰۹ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.