proud love پارت12
نامه ای برای پارک جیمین فرستادم ب صورت ناشناس
سهو. فرستادیش
هانا. یسسس خودم ک حال کردم با نامش 😏🥳
سهو. از دست تووو کی میخوای بری پیشش
هانا. حالا مونده باید بشمم عذاب شبو روزش مثل خودش بعدا میرم پیشش 😁ولی اول ی ماموریت دارم چقدر افراد داریم
سهو. حدود دو هزار تا
هانا. خوبه پس بهشون بگو جمع شن تا بیام
سهو رفت لباس مشکی پوشیدم برای مافیا موهامو باز گذاشتم ی رژ مشکی زدم رفتم پایین همشون بودن
اینممم پارت 11
پارت 12هم نوشتممم الان اپ میکنمم
هانا. شاید خیلیاتون منو بشناسید من کیم هانا ریسس باند مافیام همه شروع کردن ب پچ پچ کردن
اهمم شاید رییس زن ندیده باشید ولی حالا من هستم همونطور ک اموزشاتونو دیدم همتون خوب بودید برای دوماه دیگه ی مهمونی هست باید تلاش بکنید تا انجام بدیم ی محموله خیلی مهم هست ک دست هرکی بیوفته مطمئنن چیزخیلیی خیلییی خوبی گیرش میاد پس ما باید اونو بدست بیاریم این اولیت ماموریت مخفیمونه باید عالیی باشید من بهترین اموزشارو بهتون دادم بهترین مکانو بهترین شغلو هر مافیای شکنجه میکنه قتل انجام میده ب بدترین نحوه بغضم گرفت ولی سعی کردم تابلو نکنم ب بدترین نحو عذابتون میده من ادم معمولی بودم و تمه این چیزارو دیدم پس باید ب خودتون افتخار کنید ک اینجایید با هم اون محموله رو بدست میاریم همه شروع کردن دست زدن برید و تا میتونید تمرین کنید
سهو. تو کارت عالیهههه دختر
هانا. ممنون بعد این ماموریت میخوام دنبال پدرو مادر و برادرم باشم ک چ بلایی سرشون اومده و کجان
سهو. من تو هر شرایطی پیشتم کمکت میکنم ولی ب شرطی
هانا. چیه بازز
سهو. اون دوستت لینا راضی کنی باهام حرف بزنه
هانا. اوو اقای سهوو عاشق شده 😂😂😏
سهو. هعیی خودتم عاشق جیم حرفمو خوردم چیزی نگفتم
هانا. اون ی اشتباه کامل بود دیگه نیمخوام راجبش بدونم رفتم تو اتاقم
سهو. هانا من متاسفم نمیخواستم بگم
هانا. مهم نیست اوک برو انگار کار داری 😊
سهو. الان اوکییی
هانا. سهووو برو وگرنه بندازمت جلو تمساحا بخورتت
سهو باشه باشه رفتم
جیمین
ی مهمونی بود همه داشتن برای گرفتن اون محموله اماده میشدن
جیمین. باید اونو بدطت بیاریم مثل اینکه این مافیا جدیده خیلی قویه مراقبش باشید ببینید تو مهمونی رییسش کیه
نامجون. باشه بنظرم تو تغییر کردی جیمین از قبل..
جلو حرفشو گرفتم
جیمین. خیر من همون ادمم حالا برو رفتم تو اتاق هانا
بعد از چند مدت فهمیدم ی حسایی ب هانا دارم من کار اشتباهی باهاش کردم ی ادم دیگه داشتم میشدم اینو نامجون میگفت اول میگفتم هانارو پیدا کنم خودم میکشمش ولی وقتی دیدم کسی نیست عمارتو بترکونه حالم گرفته میشد همه دوباره مثل قبل شده بودن بی روحو سرد هعیی هانا کجاییی من تغییر کردم تو راست میگفتی باید ازم متنفر میشدی با این کارام منو ببخش بهت قول میدم برادرتو پیدا کنم و تورو اون وقت دیگه مال من میشی همچیو بهت میگم چ قبول کنی چ نکنی پیشم نگهت میدارم هر چقدرم خودخواه باشم از پیدا کردن تو کوتاه نمیام
اینم پارتتتت 12بقیشمممم فردا میزارم امیدوارم دوست داشته باشیددد و امیدوارم چیزاییی ک گفتمو رعایت کرده باشم مرسییی باییی💜💜💜♥♥♥🥰🥰🌹 (تعریف از خود نباشه چ ادمین خوبیم مننااا سوری بیبیا اعتمادم یکمی ب سقفه🤣)
سهو. فرستادیش
هانا. یسسس خودم ک حال کردم با نامش 😏🥳
سهو. از دست تووو کی میخوای بری پیشش
هانا. حالا مونده باید بشمم عذاب شبو روزش مثل خودش بعدا میرم پیشش 😁ولی اول ی ماموریت دارم چقدر افراد داریم
سهو. حدود دو هزار تا
هانا. خوبه پس بهشون بگو جمع شن تا بیام
سهو رفت لباس مشکی پوشیدم برای مافیا موهامو باز گذاشتم ی رژ مشکی زدم رفتم پایین همشون بودن
اینممم پارت 11
پارت 12هم نوشتممم الان اپ میکنمم
هانا. شاید خیلیاتون منو بشناسید من کیم هانا ریسس باند مافیام همه شروع کردن ب پچ پچ کردن
اهمم شاید رییس زن ندیده باشید ولی حالا من هستم همونطور ک اموزشاتونو دیدم همتون خوب بودید برای دوماه دیگه ی مهمونی هست باید تلاش بکنید تا انجام بدیم ی محموله خیلی مهم هست ک دست هرکی بیوفته مطمئنن چیزخیلیی خیلییی خوبی گیرش میاد پس ما باید اونو بدست بیاریم این اولیت ماموریت مخفیمونه باید عالیی باشید من بهترین اموزشارو بهتون دادم بهترین مکانو بهترین شغلو هر مافیای شکنجه میکنه قتل انجام میده ب بدترین نحوه بغضم گرفت ولی سعی کردم تابلو نکنم ب بدترین نحو عذابتون میده من ادم معمولی بودم و تمه این چیزارو دیدم پس باید ب خودتون افتخار کنید ک اینجایید با هم اون محموله رو بدست میاریم همه شروع کردن دست زدن برید و تا میتونید تمرین کنید
سهو. تو کارت عالیهههه دختر
هانا. ممنون بعد این ماموریت میخوام دنبال پدرو مادر و برادرم باشم ک چ بلایی سرشون اومده و کجان
سهو. من تو هر شرایطی پیشتم کمکت میکنم ولی ب شرطی
هانا. چیه بازز
سهو. اون دوستت لینا راضی کنی باهام حرف بزنه
هانا. اوو اقای سهوو عاشق شده 😂😂😏
سهو. هعیی خودتم عاشق جیم حرفمو خوردم چیزی نگفتم
هانا. اون ی اشتباه کامل بود دیگه نیمخوام راجبش بدونم رفتم تو اتاقم
سهو. هانا من متاسفم نمیخواستم بگم
هانا. مهم نیست اوک برو انگار کار داری 😊
سهو. الان اوکییی
هانا. سهووو برو وگرنه بندازمت جلو تمساحا بخورتت
سهو باشه باشه رفتم
جیمین
ی مهمونی بود همه داشتن برای گرفتن اون محموله اماده میشدن
جیمین. باید اونو بدطت بیاریم مثل اینکه این مافیا جدیده خیلی قویه مراقبش باشید ببینید تو مهمونی رییسش کیه
نامجون. باشه بنظرم تو تغییر کردی جیمین از قبل..
جلو حرفشو گرفتم
جیمین. خیر من همون ادمم حالا برو رفتم تو اتاق هانا
بعد از چند مدت فهمیدم ی حسایی ب هانا دارم من کار اشتباهی باهاش کردم ی ادم دیگه داشتم میشدم اینو نامجون میگفت اول میگفتم هانارو پیدا کنم خودم میکشمش ولی وقتی دیدم کسی نیست عمارتو بترکونه حالم گرفته میشد همه دوباره مثل قبل شده بودن بی روحو سرد هعیی هانا کجاییی من تغییر کردم تو راست میگفتی باید ازم متنفر میشدی با این کارام منو ببخش بهت قول میدم برادرتو پیدا کنم و تورو اون وقت دیگه مال من میشی همچیو بهت میگم چ قبول کنی چ نکنی پیشم نگهت میدارم هر چقدرم خودخواه باشم از پیدا کردن تو کوتاه نمیام
اینم پارتتتت 12بقیشمممم فردا میزارم امیدوارم دوست داشته باشیددد و امیدوارم چیزاییی ک گفتمو رعایت کرده باشم مرسییی باییی💜💜💜♥♥♥🥰🥰🌹 (تعریف از خود نباشه چ ادمین خوبیم مننااا سوری بیبیا اعتمادم یکمی ب سقفه🤣)
۲۹.۸k
۲۸ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.