£ شت دختر این قرص تحریک کنندس قرار بود بدمش شین یو مث این
£ شت دختر این قرص تحریک کنندس قرار بود بدمش شین یو مث اینکه اشتباه دادم
+ حالا چرا خاکی تو سرم بریزم
£ چمیدونم
+باشه باشه.... خدافظ
.
.
«تق تق »
+ بیا تو
_ بیبی سشوار رو بهم میدی
نمیدونم چم شده بود زل زده بودم ب پکاش و حرفی نمیزدم
_ بیبی...... بیبی.. بیییییییبی
+ ها! چی میخواستی؟
_ کجارو داری نگاه میکنی *خنده
+ یاااااااا... هیچی... چی میخواستی؟
_ سسسسسسششششوااااار
.
.
+بیا اینم سشوار
همینطور که داشت سشوار میکشید محوش شده بودم دلم میخواست بپرم بغلش ولی بخاطر اینکه اوضاع بدتر نشه رفتم تو اشپز خونه و خودم رو سرگرم کردم م با حلقه شدن دستی دور کمرم برگشتم سمت جیمین
انگار بدم رو اتیش زده بودن انقد داغ بود
یهو از خود بی خود شدم و بوسه ای ب لباش زدم
سریع خودمو ازش جدا کردم
میدونستم ممکن اوضاع بدتر شه خاستم از تو بغلش در بیام ک
_چیکار میکنی بیب!
+ ها! هیچی میخوام نودل درست کنم! *سردرگم
_ بیب دوس ندارم حالت ازین بدتر شه
+چیییی!
_بیبی من همه چیو میدونم ..... بلخره ک باید مال خودم میکردمت!
+.... 😳
و...............
صبح :
_کتینم جاییت درد میکنه
+ انتظار داری بگم نه
+ا خخخخخخخخ
+ اصن نتونستم خوب بخابم دلم درد میکنه
_ باش خوشگلم راحت بخاب
جیمین ویو :
شروع کردم ماساژ دادنش
خودش رو جم کرد تو بغلم و خابش برد نمیدونم کی ولی منم خابم برد
بعد چند ساعت :
_خوب خابیدی بیبی!؟ *خابالو
+اهوم
_کجا
+ میخوام یچیز گرم درست کنم بخوریم
خاست بلند شه ک
+اههه
_*خنده
+یاااااااااااا جیمینا ب چی میخندی..... ها... هوم؟؟؟؟
_ ب اینکه چقد کارم رو درست انجام دادم *خنده
+یاااااا
رفت تو اشپز خونه بعد نیم ساعت
+جیمینااااا..... جیمین.... چاگیا
+ بیا دیگه!
_اومدم اومدم
.........
میخام دیگه تمومش کنم چون چیزی ب ذهنم نمیرسه 😶شاید تو پارت بعد تموم بشه این فیک ❤️🩹😅
+ حالا چرا خاکی تو سرم بریزم
£ چمیدونم
+باشه باشه.... خدافظ
.
.
«تق تق »
+ بیا تو
_ بیبی سشوار رو بهم میدی
نمیدونم چم شده بود زل زده بودم ب پکاش و حرفی نمیزدم
_ بیبی...... بیبی.. بیییییییبی
+ ها! چی میخواستی؟
_ کجارو داری نگاه میکنی *خنده
+ یاااااااا... هیچی... چی میخواستی؟
_ سسسسسسششششوااااار
.
.
+بیا اینم سشوار
همینطور که داشت سشوار میکشید محوش شده بودم دلم میخواست بپرم بغلش ولی بخاطر اینکه اوضاع بدتر نشه رفتم تو اشپز خونه و خودم رو سرگرم کردم م با حلقه شدن دستی دور کمرم برگشتم سمت جیمین
انگار بدم رو اتیش زده بودن انقد داغ بود
یهو از خود بی خود شدم و بوسه ای ب لباش زدم
سریع خودمو ازش جدا کردم
میدونستم ممکن اوضاع بدتر شه خاستم از تو بغلش در بیام ک
_چیکار میکنی بیب!
+ ها! هیچی میخوام نودل درست کنم! *سردرگم
_ بیب دوس ندارم حالت ازین بدتر شه
+چیییی!
_بیبی من همه چیو میدونم ..... بلخره ک باید مال خودم میکردمت!
+.... 😳
و...............
صبح :
_کتینم جاییت درد میکنه
+ انتظار داری بگم نه
+ا خخخخخخخخ
+ اصن نتونستم خوب بخابم دلم درد میکنه
_ باش خوشگلم راحت بخاب
جیمین ویو :
شروع کردم ماساژ دادنش
خودش رو جم کرد تو بغلم و خابش برد نمیدونم کی ولی منم خابم برد
بعد چند ساعت :
_خوب خابیدی بیبی!؟ *خابالو
+اهوم
_کجا
+ میخوام یچیز گرم درست کنم بخوریم
خاست بلند شه ک
+اههه
_*خنده
+یاااااااااااا جیمینا ب چی میخندی..... ها... هوم؟؟؟؟
_ ب اینکه چقد کارم رو درست انجام دادم *خنده
+یاااااا
رفت تو اشپز خونه بعد نیم ساعت
+جیمینااااا..... جیمین.... چاگیا
+ بیا دیگه!
_اومدم اومدم
.........
میخام دیگه تمومش کنم چون چیزی ب ذهنم نمیرسه 😶شاید تو پارت بعد تموم بشه این فیک ❤️🩹😅
۳۵.۷k
۲۰ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.