دریای طوفانی🌊پارت۱۵
رزی برگشت
جیمین:چی گرفتی
رزی:نودل
جیمین:مرسی
رزی:من هنوز شماره خونه جیسو رو دارم زنگ میزنم چون باید به مامان وباباش خبر بدیم
پرش زمانی
جیمین:توالان زنگ بزن تا من براشون توضیح بدم
رزی:باشه بیا
جیمین:سلام من جیمین هسم
مامان جیسو:سلام جیمین...جیسو پیش توعه
جیمین: باید براتون بگم چیشده
مامان جیسو: زودتر بگو که دارم سکته میکنم
جیمین همه ی ماجرا رو کامل گفت
جیمین:فقط الان به این آدرسی که میگم بیاید
مامان جیسو:باشه
پرش زمانی
ازدیدجیمین
مامان جیسو با نامجون اومدن
منم دم در وایساده بودم
چیزی نگفتن منم راهنماییشون کردم تا جیسو رو ببینن
نامجون:تو نمیدونی شوگا کجا زندگی میکنه؟؟
جیمین:نکنه میخوای بکشیش
نامجون:فقط میخوام یکم ادبش کنم
جیمین:خونشو عوض کرده نمیدونم کجاس
نامجون:اوکی خودم پیداش میکنم هرجور شده
مامان جیسو:بیایدٔ... بیاید.....جیسو چشماشو باز کرد
خیلی شگفت زده شدم
یه پرستار اونجا وایساده بود که گفت........
ادامه داره..........
پارت۱۶یه اتفاق خیلی غیر منتظره خواهد افتاد😂
جیمین:چی گرفتی
رزی:نودل
جیمین:مرسی
رزی:من هنوز شماره خونه جیسو رو دارم زنگ میزنم چون باید به مامان وباباش خبر بدیم
پرش زمانی
جیمین:توالان زنگ بزن تا من براشون توضیح بدم
رزی:باشه بیا
جیمین:سلام من جیمین هسم
مامان جیسو:سلام جیمین...جیسو پیش توعه
جیمین: باید براتون بگم چیشده
مامان جیسو: زودتر بگو که دارم سکته میکنم
جیمین همه ی ماجرا رو کامل گفت
جیمین:فقط الان به این آدرسی که میگم بیاید
مامان جیسو:باشه
پرش زمانی
ازدیدجیمین
مامان جیسو با نامجون اومدن
منم دم در وایساده بودم
چیزی نگفتن منم راهنماییشون کردم تا جیسو رو ببینن
نامجون:تو نمیدونی شوگا کجا زندگی میکنه؟؟
جیمین:نکنه میخوای بکشیش
نامجون:فقط میخوام یکم ادبش کنم
جیمین:خونشو عوض کرده نمیدونم کجاس
نامجون:اوکی خودم پیداش میکنم هرجور شده
مامان جیسو:بیایدٔ... بیاید.....جیسو چشماشو باز کرد
خیلی شگفت زده شدم
یه پرستار اونجا وایساده بود که گفت........
ادامه داره..........
پارت۱۶یه اتفاق خیلی غیر منتظره خواهد افتاد😂
۱۲.۳k
۰۱ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.