دیدار ناگهانی......... پارت۳
از زبان ا/ت
کیک هارا خوردن منم از چیزی که مونده بود خوردم
وای دسپخت من انقدر خوب بود؟؟
رفتم ولو شدم روتخت از خستگی زیاد همون وقت خوابم برد. ساعت ۷ از خواب پریدم
ایشش الان نباید بیدار میشم. خوب از اونجایی که خوابم نمیبرد رفتم سر به بورا زدم خواب بود برا همین رفته بودم صبحونه درست کنم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
چند مینی بعد:
خب بلخره تموم شد. فرداهم مرخصی دارم چه عالیی همینطور به فردا فکر میکردم که دیدم بورا همراه تهیونگ امد سلام اینا کردن😂
_عه خانم لک لک چه زود بیدار شدن
&دخترم زشته این حرفا معذرت خواهی کن
+نه اشکالی نداره (با لحن خنده)
&خوب بیاین صبحونه بخوریم
_باشههه بابایی جونممم
✨ـــــــــــــــ چند مینی بعدن ـــــــــــ✨
خوب بعد ناهار با یورا کلی بازی کردم. دیدم ساعت ۸ شبه رفتم با کمک یورا غذا را درست کردیم
_خوب بلخره تموم شددد
+یا منم خیلی کمک کردم ها (باخنده گفتم)
_اره میدونم ا/ت جونمم
+😂
تهیونگ صدا کردم اما جواب نداد یورا برا چند لحظه سپردم به اجوما. رفتم طبق بالا اجوما میگفت نباید اصلا اونجا بریم اما من گوش نکردم رفتم تو اتاق.. تق تق تق...... اقای کیم تهیونگ؟
دیدم خوابه براهمین اروم امدم برم که...
اوه گاوم زایدد..
&چرا میری؟
+جان؟
&هیچی وللش چرا امدی تو(باصدای کمی بلند)
+ م.... م.. من امدم برا شام صداتون کنم دیدم جواب ندادین خوب.. خ... خوب نگران شدم اره همین
&نگران من؟
چی... اصلا من میرم(خجالت زده)
ویو ا/ت
واتتت چرا انقدررر هوا گرمه هوففف نکنه عاشقش شدممم.. یا مریض شدمم اصلا من میرم شام بخورم
سرمیز شام
روم نمیشه نگاش کنم من سیرم ممنون
&چیزی نخوردی که؟
+نه ممنونم
_ا/ت جونم خوبی چرا نخوردی غذاتو؟
+معلومه که خوبم فقط برا ناهار زیاد خوردم سیرم
_باشه
رفتم بورا خوابوندم وبه تهیونگ فکر میکردم
چرا من دارم بهش فکر میکنم داره با خودش حرف میزنه
اصلامن خوابیدم هوفففف..
از ویو تهیونگ
تو اتاقم خواب بودم صدا در امدـ دیدم
ا/ت امد تو منم سرش داد زدم معلوم بود خجالت کشیده ناهارم نخورد اصلا به من چه
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ🌙
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ✨
فردا صبح:
ویو ا/ت از خواب پاشدم رفتم پیش یونا
..............................................................
چند مینی بعد:
خوب رسیدم همون ساعتی که یونا گفت امدم اما نبود تا دیدم......
ــــــــــــــــــــ تمام ـــــــــــــــــــــــ
خوب بچه ها اینم از این پارت لطفا حمایت کنید این همه زحمت میکشیم 😡♥
شرایط✨🌙
۱۰ لایک
۳ فالور
اگه حمایت نشه کلن نمیزارم😑
راستی عکس لباس ات و یونا هم میزارم 💖
کیک هارا خوردن منم از چیزی که مونده بود خوردم
وای دسپخت من انقدر خوب بود؟؟
رفتم ولو شدم روتخت از خستگی زیاد همون وقت خوابم برد. ساعت ۷ از خواب پریدم
ایشش الان نباید بیدار میشم. خوب از اونجایی که خوابم نمیبرد رفتم سر به بورا زدم خواب بود برا همین رفته بودم صبحونه درست کنم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
چند مینی بعد:
خب بلخره تموم شد. فرداهم مرخصی دارم چه عالیی همینطور به فردا فکر میکردم که دیدم بورا همراه تهیونگ امد سلام اینا کردن😂
_عه خانم لک لک چه زود بیدار شدن
&دخترم زشته این حرفا معذرت خواهی کن
+نه اشکالی نداره (با لحن خنده)
&خوب بیاین صبحونه بخوریم
_باشههه بابایی جونممم
✨ـــــــــــــــ چند مینی بعدن ـــــــــــ✨
خوب بعد ناهار با یورا کلی بازی کردم. دیدم ساعت ۸ شبه رفتم با کمک یورا غذا را درست کردیم
_خوب بلخره تموم شددد
+یا منم خیلی کمک کردم ها (باخنده گفتم)
_اره میدونم ا/ت جونمم
+😂
تهیونگ صدا کردم اما جواب نداد یورا برا چند لحظه سپردم به اجوما. رفتم طبق بالا اجوما میگفت نباید اصلا اونجا بریم اما من گوش نکردم رفتم تو اتاق.. تق تق تق...... اقای کیم تهیونگ؟
دیدم خوابه براهمین اروم امدم برم که...
اوه گاوم زایدد..
&چرا میری؟
+جان؟
&هیچی وللش چرا امدی تو(باصدای کمی بلند)
+ م.... م.. من امدم برا شام صداتون کنم دیدم جواب ندادین خوب.. خ... خوب نگران شدم اره همین
&نگران من؟
چی... اصلا من میرم(خجالت زده)
ویو ا/ت
واتتت چرا انقدررر هوا گرمه هوففف نکنه عاشقش شدممم.. یا مریض شدمم اصلا من میرم شام بخورم
سرمیز شام
روم نمیشه نگاش کنم من سیرم ممنون
&چیزی نخوردی که؟
+نه ممنونم
_ا/ت جونم خوبی چرا نخوردی غذاتو؟
+معلومه که خوبم فقط برا ناهار زیاد خوردم سیرم
_باشه
رفتم بورا خوابوندم وبه تهیونگ فکر میکردم
چرا من دارم بهش فکر میکنم داره با خودش حرف میزنه
اصلامن خوابیدم هوفففف..
از ویو تهیونگ
تو اتاقم خواب بودم صدا در امدـ دیدم
ا/ت امد تو منم سرش داد زدم معلوم بود خجالت کشیده ناهارم نخورد اصلا به من چه
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ🌙
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ✨
فردا صبح:
ویو ا/ت از خواب پاشدم رفتم پیش یونا
..............................................................
چند مینی بعد:
خوب رسیدم همون ساعتی که یونا گفت امدم اما نبود تا دیدم......
ــــــــــــــــــــ تمام ـــــــــــــــــــــــ
خوب بچه ها اینم از این پارت لطفا حمایت کنید این همه زحمت میکشیم 😡♥
شرایط✨🌙
۱۰ لایک
۳ فالور
اگه حمایت نشه کلن نمیزارم😑
راستی عکس لباس ات و یونا هم میزارم 💖
۸.۳k
۲۱ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.