زندگی با تو. پارت۱
زندگی با تو. پارت۱
مقدمه،
دیانا رحیمی ۱۷ ساله مادرش فوت شده پدرش ۴۵ سالشه.
ارسلان کاشی ۱۹ ساله پدرش فوت شده و توی ی عمارت زندگی میکنه مادرش ترکیه ست خواهرش هم پیش مادرش زندگی میکنه.
نیکا خواهر ارسلان ۱۵ سالش
مادر ارسلان ترکیه ست و ۴۲ سالشه
دیانا،صبح بلند شدم با صحنه ای ک دیدم کپ کردم. روی ی تخت دو نفره با ی پسره خوابیده بودم. خدا رو شکر لباس بیرون و خوب تنم بود. بلند شدم شالم درست کردم بعد صداش کردم.
ارسلان، ها بله
دیانا، من کجام
ارسلان، خواب آلود از روی تخت بلند شدم. روبه روش وایسادم ی کوچولو سختم بود ولی باید با واقعیت رو به رو میشد.
ببین دیشب پدرت تورو ب من فروخت الانم با من زندگی میکنی فهمیدی.
دیانا،با حرفش سیخ زدم و موی تنم مور مور شد اصلا نمیخواستم باور کنم بابام این کارو کرده.گفتم
من میخوام برم
ارسلان،کجا
دیانا، پیش بابام
ارسلان، بابات دیگه ترو نمیخواد
دیانا، میخواد میخواد.
ارسلان، باشه حالا اروم باش
دیانا، من میخوام برم. با داد
ارسلان، تو هیجا نمیری
دیانا، میرم
ارسلان، نزار بزنمت
دیانا، جرعتشو نداری
ارسلان، دستم و بردم سمتش میخواستم بزنم ک سر خودشو مچاله کرد نمیدونم چرا نزدم ولی اون لحظه دستمو اوردم پایین
پایان. پارت ۲ در حال نوشتن است😄
مقدمه،
دیانا رحیمی ۱۷ ساله مادرش فوت شده پدرش ۴۵ سالشه.
ارسلان کاشی ۱۹ ساله پدرش فوت شده و توی ی عمارت زندگی میکنه مادرش ترکیه ست خواهرش هم پیش مادرش زندگی میکنه.
نیکا خواهر ارسلان ۱۵ سالش
مادر ارسلان ترکیه ست و ۴۲ سالشه
دیانا،صبح بلند شدم با صحنه ای ک دیدم کپ کردم. روی ی تخت دو نفره با ی پسره خوابیده بودم. خدا رو شکر لباس بیرون و خوب تنم بود. بلند شدم شالم درست کردم بعد صداش کردم.
ارسلان، ها بله
دیانا، من کجام
ارسلان، خواب آلود از روی تخت بلند شدم. روبه روش وایسادم ی کوچولو سختم بود ولی باید با واقعیت رو به رو میشد.
ببین دیشب پدرت تورو ب من فروخت الانم با من زندگی میکنی فهمیدی.
دیانا،با حرفش سیخ زدم و موی تنم مور مور شد اصلا نمیخواستم باور کنم بابام این کارو کرده.گفتم
من میخوام برم
ارسلان،کجا
دیانا، پیش بابام
ارسلان، بابات دیگه ترو نمیخواد
دیانا، میخواد میخواد.
ارسلان، باشه حالا اروم باش
دیانا، من میخوام برم. با داد
ارسلان، تو هیجا نمیری
دیانا، میرم
ارسلان، نزار بزنمت
دیانا، جرعتشو نداری
ارسلان، دستم و بردم سمتش میخواستم بزنم ک سر خودشو مچاله کرد نمیدونم چرا نزدم ولی اون لحظه دستمو اوردم پایین
پایان. پارت ۲ در حال نوشتن است😄
۳.۳k
۱۰ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.