bad girl p: 114
1ماه بعد
بعد جانگ هوسوک چون تنها وارثش بود از دکتری استعفا داد و به اداره باند و شرکت های جانگ مشغول شد
راجب تیر خوردنم به بابا اینا چیزی نگفتیم که الکی نگران نشن
مث همیشه داشتم تو اتاق کارم طرح میکشیدم که صدای در توجهمو جلب کرد
مطمئن بودم کوک نیس چون هیچوقت در نمیزنه
هانا:بیا
اجوما با ی سینی که ی ماگ قهوه اومد داخل قهوه رو گذاش رو میز
اجوما: نگا چه بلایی سره خودش اوورده همش کار یکم استراحت کن از قبلتم لاغرتر شدی
عینکمو دراووردم گذاشتم رو میز همینطور که با دستم چشامو میمیالیدم
گفتم«چیکار کنم اجوما مجبورم انجامشون بدم»
اجوما: خب یکم استراحت کن حداقل
هانا: باشه باشه سعی میکنم ولی خب ی عالمه کار دارم شرکت ی طرف کارای باند ی طرف اصن وقت کم میارم
اجوما: حقم داری ولی باید یکم به خودت استراحت بدی همش که نمیشه کار
هانا: باشه
اجوما: من رفتم به کارت برس
اجوما رف
راس میگف ولی خب واقعا انقد کار دارم که بعضی وقتا وقت کم میارم همشونو انجام بدم
چشام درد میکردن سرمو گذاشتم رو میز چشامو بستم هنوز چن دقیقه هم نگذشته بود که در باز شد و کوک اومد داخل سرمو بلن کردم
کوک: چیکار میکنی
برگه جلو دستم که طرح رو روش کشیده بودم و نشونش دادم
هانا: کاره دیگه ای دارم
همینجوری که داش
بعد جانگ هوسوک چون تنها وارثش بود از دکتری استعفا داد و به اداره باند و شرکت های جانگ مشغول شد
راجب تیر خوردنم به بابا اینا چیزی نگفتیم که الکی نگران نشن
مث همیشه داشتم تو اتاق کارم طرح میکشیدم که صدای در توجهمو جلب کرد
مطمئن بودم کوک نیس چون هیچوقت در نمیزنه
هانا:بیا
اجوما با ی سینی که ی ماگ قهوه اومد داخل قهوه رو گذاش رو میز
اجوما: نگا چه بلایی سره خودش اوورده همش کار یکم استراحت کن از قبلتم لاغرتر شدی
عینکمو دراووردم گذاشتم رو میز همینطور که با دستم چشامو میمیالیدم
گفتم«چیکار کنم اجوما مجبورم انجامشون بدم»
اجوما: خب یکم استراحت کن حداقل
هانا: باشه باشه سعی میکنم ولی خب ی عالمه کار دارم شرکت ی طرف کارای باند ی طرف اصن وقت کم میارم
اجوما: حقم داری ولی باید یکم به خودت استراحت بدی همش که نمیشه کار
هانا: باشه
اجوما: من رفتم به کارت برس
اجوما رف
راس میگف ولی خب واقعا انقد کار دارم که بعضی وقتا وقت کم میارم همشونو انجام بدم
چشام درد میکردن سرمو گذاشتم رو میز چشامو بستم هنوز چن دقیقه هم نگذشته بود که در باز شد و کوک اومد داخل سرمو بلن کردم
کوک: چیکار میکنی
برگه جلو دستم که طرح رو روش کشیده بودم و نشونش دادم
هانا: کاره دیگه ای دارم
همینجوری که داش
۲.۸k
۱۵ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.