🦋pt:⁴ I don't care even if I raise blood
«در رو باز کردم»
هوانگ: عجب رسیدید
ا/ت: سلام پدر «تعظیم»
هوانگ: چییی پدر؟؟
جیهون: ا/ت چی میگی
هوانگ: مستین؟
ا/ت: جیهون خودت گفتی که شرکت باباته
هوانگ:«خنده» چی
جیهون: چییی من گفتم
ا/ت: باشه فهمیدم قضیه چیه
هوانگ: خوب پس شما نوش کردین؟
ا/ت: ببخشید اقا من همش تقصیر منه
هوانگ: جیهون برو سر جلسه زود
جیهون: چشم ا/ت بهتره بری خونه
هوانگ: نه بهتره بزاری بمونه
جیهون: ببخشید به چه دلیل
هوانگ: جلسه رو تموم کن و بیا ببرش خونه
ا/ت: من خودم میتونم برم
هوانگ: نه شب شده خطرناکه
جیهون: باشه پس بمون ا/ت زود بر میگردم باشه؟
ا/ت: باشه دوست خوبم تو موفق میشی شک ندارم
جیهون: بوس بهت بای
«جیهون رفت»
هوانگ: خوب خانوم ا/ت
ا/ت: بله
هوانگ: نمیخای بشینی؟
ا/ت: اوه حتما
«نشستم روی صندلی که نزدیک اقای هوانگ بود»
هوانگ: خانوم ا/ت و اقای ا/ت رو کنار بزاریم
ا/ت: امم البته
هوانگ: خوب شغلت چیه
ا/ت: من پرستاری میکنم خوب علاقه ای بهش ندارم ولی مجبورم
هوانگ: اوه عالی..
ا/ت: فردا هم باید برم به سرکارم
هوانگ: دیرت که نیست
ا/ت: نه دیرم نیست
هوانگ: ممنونم که جیهون رو سالم برای ما اوردین
ا/ت: خواهش میکنم
هوانگ: خوب ببخشید که باهات پشت گوشی بد حرف زدم
ا/ت: نه این چه حرفیه اگه من بهش مشروب نمیدادم اینجوری نمیشد
هوانگ: جیهون خیلی پسر خوبیه ولی چند روزه یه چیزی رو تو خودش میریزه
ا/ت: خوب نباید بگم ولی فقط بدونین بحث عاشقیه حله
هوانگ:«لبخند فیک» فهمیدم ممنونم که گفتی
ا/ت: خواهش میکنم
هوانگ: تا ۱۵ دقیقه دیگه میاد
ا/ت: خوبه
هوانگ: هی شما بار بودید؟
ا/ت: ا.. ام. امم خوب اره
هوانگ: بار نرید اونجا ادمای خوبی نمیاین یعنی خوب همشون خوب نیستن
ا/ت: چشم
هوانگ: بیاید اینجا با جیهون مهمونی بگیرم یا خودمون بنوشیم
ا/ت: یااا چه قلب مهربونی
هوانگ:«لبخند»
(¹⁵) بعد
جیهون: میتونم بیام داخل؟
ا/ت:«نخیر اجازه ندارین»
هوانگ:«خنده» بیا بیا
جیهون: خوشحال به نظر میاین
هوانگ: جیهون حالت خوبه؟
جیهون: ممنونم رئیس خوبم
هوانگ: خوب بچها میبینمتون دیگه برید خونه هاتون
جیهون: باشه ا/ت بریم
هوانگ: مواظب خودتون باشین
جیهون:«تعجب» چ.. چشم
(از زبان ا/ت)
برای هوانگ دست تکون دادم و با جیهون سمت ماشین رفتم
ـــــــــــــــــــــــــــــ🦋
ــــــــــــــــــــــ اسلاید بعد هوانگ
ــــــــــــ پارت بعد ۵ لایک و ۲ کامنت
ــــ تمام
ـ بعدی
هوانگ: عجب رسیدید
ا/ت: سلام پدر «تعظیم»
هوانگ: چییی پدر؟؟
جیهون: ا/ت چی میگی
هوانگ: مستین؟
ا/ت: جیهون خودت گفتی که شرکت باباته
هوانگ:«خنده» چی
جیهون: چییی من گفتم
ا/ت: باشه فهمیدم قضیه چیه
هوانگ: خوب پس شما نوش کردین؟
ا/ت: ببخشید اقا من همش تقصیر منه
هوانگ: جیهون برو سر جلسه زود
جیهون: چشم ا/ت بهتره بری خونه
هوانگ: نه بهتره بزاری بمونه
جیهون: ببخشید به چه دلیل
هوانگ: جلسه رو تموم کن و بیا ببرش خونه
ا/ت: من خودم میتونم برم
هوانگ: نه شب شده خطرناکه
جیهون: باشه پس بمون ا/ت زود بر میگردم باشه؟
ا/ت: باشه دوست خوبم تو موفق میشی شک ندارم
جیهون: بوس بهت بای
«جیهون رفت»
هوانگ: خوب خانوم ا/ت
ا/ت: بله
هوانگ: نمیخای بشینی؟
ا/ت: اوه حتما
«نشستم روی صندلی که نزدیک اقای هوانگ بود»
هوانگ: خانوم ا/ت و اقای ا/ت رو کنار بزاریم
ا/ت: امم البته
هوانگ: خوب شغلت چیه
ا/ت: من پرستاری میکنم خوب علاقه ای بهش ندارم ولی مجبورم
هوانگ: اوه عالی..
ا/ت: فردا هم باید برم به سرکارم
هوانگ: دیرت که نیست
ا/ت: نه دیرم نیست
هوانگ: ممنونم که جیهون رو سالم برای ما اوردین
ا/ت: خواهش میکنم
هوانگ: خوب ببخشید که باهات پشت گوشی بد حرف زدم
ا/ت: نه این چه حرفیه اگه من بهش مشروب نمیدادم اینجوری نمیشد
هوانگ: جیهون خیلی پسر خوبیه ولی چند روزه یه چیزی رو تو خودش میریزه
ا/ت: خوب نباید بگم ولی فقط بدونین بحث عاشقیه حله
هوانگ:«لبخند فیک» فهمیدم ممنونم که گفتی
ا/ت: خواهش میکنم
هوانگ: تا ۱۵ دقیقه دیگه میاد
ا/ت: خوبه
هوانگ: هی شما بار بودید؟
ا/ت: ا.. ام. امم خوب اره
هوانگ: بار نرید اونجا ادمای خوبی نمیاین یعنی خوب همشون خوب نیستن
ا/ت: چشم
هوانگ: بیاید اینجا با جیهون مهمونی بگیرم یا خودمون بنوشیم
ا/ت: یااا چه قلب مهربونی
هوانگ:«لبخند»
(¹⁵) بعد
جیهون: میتونم بیام داخل؟
ا/ت:«نخیر اجازه ندارین»
هوانگ:«خنده» بیا بیا
جیهون: خوشحال به نظر میاین
هوانگ: جیهون حالت خوبه؟
جیهون: ممنونم رئیس خوبم
هوانگ: خوب بچها میبینمتون دیگه برید خونه هاتون
جیهون: باشه ا/ت بریم
هوانگ: مواظب خودتون باشین
جیهون:«تعجب» چ.. چشم
(از زبان ا/ت)
برای هوانگ دست تکون دادم و با جیهون سمت ماشین رفتم
ـــــــــــــــــــــــــــــ🦋
ــــــــــــــــــــــ اسلاید بعد هوانگ
ــــــــــــ پارت بعد ۵ لایک و ۲ کامنت
ــــ تمام
ـ بعدی
۱۵.۳k
۰۱ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.