پارت 16

ات:چرا وایسادیم
کوک:میتونی پاشی
جیمین:آخیش بلاخره تموم شد
ات
با بهت بهش زل زده بودم
پریدم و بغلش کردمو اشک میریختم
جیمین:گریه نکن خرگوشم
ازش جدا شدمو بوسیدمش
کوک:اهم اهم
با سرفه های الکی کوک جدا شدیم
ات:اما تو چطوری .......تهیونگ چی ؟
کوک :منو جیمین نقشه کشیدیم که به عمارت تهیون حمله کنیم و تورو نجات بدیم
دلیل اینکه جیمینم سالمه اینه که جلیقه داره
ات:یاااا شما دوتا خیلی بدین میدونید چقدر ناراحت شدم
جیمین : هنوزم ناراحتی؟؟(با کیوت بازی)
ات:باشه باشه فقط دیگه کیوت نشو
راستی یه چیزی
رفتم در گوش راننده و یه آدرس گفتم
کوک و جیمین :کجا داریم میریم
ات:خودتون میفهمید






دوستان ببخشید کمه فردا دوتا امتحان دارم الانم گوشیو به زور گرفتم
اگه شد فردا بیشتر مینویسم